قبل از خواندن کتاب شیب ست گودین، همیشه در ذهنم خودم را متهم به تغییر زود شغل و اصطلاحا شاخه به شاخه پریدن می کردم. در همین میان بود که کتاب شیب را خواندم.

قبلا در مورد آن نوشته ام (+)، تمام بحث کتاب در جای جای آن، پیرامون ول کردن، درست ول کردن و ول نکردن است. چه زمانی باید چه کاری را رها کرد و چه زمانی باید به کاری چسبید چون به قسمت سخت آن رسیدی و رد شدن از این قسمت سخت، باعث تبدیل شدن تو به نفر درجه اول و سوپر استار حرفه خودت خواهد شد. در همین حین، یاد یکی از ویژگی های شخصیتی خودم هم کردم و آن صبر بود. عنصری مهجور در وجود من.



به نظرم جایی که فعلا ایستاده ام، دو راهی است بین انتخاب شیب یک حرفه یا شروع حرفه ای دیگر.

شاید مقایسه افرادی که این راه را طی کرده اند در این دو مسیر، مشورت با آنان، بررسی شیب هر یک از این موضوعات بتواند کمکی برای تصمیم گیری در این زمینه محسوب شود.