پی نوشت: از آخرین هفته ای که تمام ساعات روزم را ثبت می کردم، 14 هفته می گذرد. درس مدیریت زمان و استعدادیابی متمم جزء اولین درس هایی بود که درمتمم خواندم و یادداشت برداری کردم. دقیق به خاطر ندارم بعد از اتمام این درس بود یا در اثنای آن که برای ثبت زمان در طول روز، از نرم افزار Time it که مخصوص آندروید است استفاده می کردم. در ابتدا، حس خوبی را تجربه کردم مدیریتم روی زمان ها عالی بود. حساب و کتاب همه چیز را داشتم. این هفته نیم ساعت کمتر از هفته قبل خوابیدم و به جای آن مطالعه غیر تخصصی داشتم.

نمی دانم، شاید جرئت حذف این برنامه را نداشتم، روزی آپدیتش کردم و دیگر روی گوشی ام بالا نیامد. در زندگی احساس کمبود عجیبی کردم. نرم افزار دیگری را جایگزین کردم و چند هفته ای با آن به پیش رفتم تا شاید این حس کمبود جبران شود. تصمیم گرفتم از فرصت به وجود آمده استفاده کنم و کم کم از زندگی ام حذفش کنم و این کار را کردم. گاهی هم به زندگی قبل از حذف این برنامه فکر می کنم اما آنچه دارم را بیشتر از قبل می پسندم و می خواهم.

میان توضیح: امروز هم تصمیم گرفتم ساعت مچی ام را از دستم بردارم و برای مدتی از آن استفاده نکنم و ساعت روی لب تاپم را هم غیر فعال کردم. در حال حاضر تنها جایی که امکان مشاهده ساعت را دارم روی گوشی موبایلم است و هنگامی که با آن کار می کنم؛ آن هم تمام اعلان هایش به جز زنگ و پیامک برای همیشه غیر فعال است.

اصل مطلب: به بهانه های مختلفی و مطالب مختلفی که از دوستان متممی ام و محمدرضا خوانده ام دوباره در مقابل این وسوسه قرار گرفتم که استفاده از این نرم افزارها را آغاز کنم. هیچ گاه مثل قبل از این نرم افزار ها برای ثبت تمام لحظات استفاده نخواهم کرد. استفاده به آن شیوه ساختن زندانی از زمان برای خود است به طوری که فراموش خواهم کرد که انسان هستم، علاقه دارم و احساس. اما آیا استفاده از این نرم افزار ها که تعدادشان هم کم نیست مثل toggl به بهره وری ما کمک خواهد کرد یا فقط ابزاری برای ارائه آمار به خود مقایسه با دیگران و آمار به دیگران است؟

هنوز در حال بررسی این موضوع هستم و به طور قطع نمی توانم درباره آن حتی در کیس خودم صحبت کنم اما آنچه می دانم و فهمیده ام آن است که اهمیتی ندارد که من هزاران صفحه از یک کتاب را خوانده باشم یا نه طوری که بتوانم برای دوستانم تعریف کنم یا درباره اش بنویسم.

مهم نیست ساعات مطالعه روزانه و هفتگی ام چقدر است؟ گاهی اینقدر در همین نکته غرق می شویم که اصلا یادمان می رود چرا مطالعه می کنیم و برای کی؟

مهم آن است که خواندن یک صفحه به دیدگاه من کمک بهتری کرده باشد(می دانم خواندن یک صفحه هیچ کمکی نخواهد کرد).

شاید در پستی دیگر از دیدگاه سیستمی(به قدر وسع خودم)، به این مطلب نگاهی بیندازم.