کتاب اثر مرکب دارن هاردی با ترجمه آقایان احمد پور و حیدری را به تازگی آغاز کرده ام. در فصل اول کتاب برای معرفی اثر مرکب مثال جالبی مطرح می شود:

اگر بین سه میلیون دلار به صورت نقدی و یک سکه یک سنتی که در 31 روز آینده هر روز ارزشش دو برابر می شود، حق انتخاب داشته باشید کدام را انتخاب خواهید کرد؟

در روز 30 ام کسی که سکه یک سنتی را انتخاب کرده است 5.3 میلیون دلار ثروت خواهد داشت و در نهایت هم کارش را با 10737418 دلار به پایان خواهد برد. این در حالی است که کسی سه میلیون دلار را انتخاب کرده است بیش از 7 میلیون دلار عقب تر از انتخاب سکه یک سنتی است که هر روز دو برابر می شود.

جادوی اثر مرکب در طول زمان و به مرور ایجاد می شود که میوه آن موفقیت است. این برای تمام افراد موفق جهان وجود داشته است تلاش مضاعف و فراتر از انتظار در یک مدت طولانی که ثمره اش در بلند مدت عیان خواهد شد. همین جاست که بدون تفکر سیستمی، این روند را به صورت یک رویداد می بینیم و به سراغ افراد موفق می رویم و می گوییم تمام آن ها مثلا فرزند اول خانواده بوده اند یا در دانشگاه هاروارد درس خوانده اند یا گروه خونی شان O بوده است و کذا و کذا.

این در حالی است که عموما ما به تغییرات بزرگ توجه می کنیم و تغییرات کوچک را نادیده می گیریم. یک بار در این رابطه قبلا هم نوشته بودم.

در بازار مالی به دنبال سودهای 60 تا 100 درصدی در سال هستیم. اگر قرار باشد شما سود 100 درصدی در یک سال را انتخاب کنید (با فرض عدم تداوم) یا سود 25 درصدی در سال کدام را انتخاب خواهید کرد؟ قطعا انتخاب سود 100 درصدی در سال جذاب تر است و می توانید با داستان آن هر کسی را متقاعد کنید تا پولش را به شما بسپارد. اما اگر تنها برای 5 سال با سود 25 درصدی پیش بروید سرمایه خود را به بیش از 3 برابر افزایش داده اید. اثر مرکب به صبوری نیاز دارد و تلاش برای راضی نشدن به میوه های دم دست برای رسیدن به هدف بزرگتر که قطعا کار سختی است.