پدر بزرگ من روزانه یک بسته سیگار می کشد و بیش از 100 سال هم عمر کرده است

پدر بزرگ من همیشه بعد از غذا بلافاصله چای می خورد و 120 سال هم عمر کرد.

وجه مشترک دو جمله بالا چیست؟

در هر دو جمله به دنبال اثبات یک موضوع با مثال هایی نزدیک خودمان هستیم.

تعداد کلمات فارسی که با «ب» آغاز می شوند بیشتر است یا کلماتی که ب حرف سوم آن هاست؟

آیا کلماتی که با ب آغاز می شوند زودتر در ذهن ما می آیند و ما را به خطا می برند و تعداد آن ها کمتر از کلماتی است که حرف «ب» حرف سوم آن هاست.

خطای در دسترس بودن چنین چیزی می گوید؛ ما با استفاده از مثال هایی که در اطراف ما هستند و خیلی ساده به ذهن ما می آیند، تصویری از دنیا می سازیم.

همواره خطر سوانح هوایی و تصادف با ماشین را بیشتر از بیماریی هایی مثل دیابت یا سرطان معده در نظر می گیریم.

همین خطاست که منجر می شود که ما پیامدهای پر زرق و برق و پر سر و صدا را بیشتر محتمل می دانیم.

پزشکان هم درگیر این خطا هستند. آنان روش های مورد علاقه خود را دارند که در تمامی موارد احتمالی آن را تجویز می کنند. این در حالی است که ممکن است روش های درمانی مناسبتری هم برای بیمار وجود داشته باشد.

همین خطاست که ما یک هفته زلزله را عامل مرگ می دانیم و برای آن آماده می شویم. هفته دیگر اعتیاد به مواد مخدر، هفته دیگر دیابت، هفته ای ورزش نکردن و هفته ای افسردگی. حس کردن زلزله، دیدن مستند هایی درباره اعتیاد، دیدار عموی دیابتی مان، دیدن کهنسالان ورزشکار و دیدن دوست طلاق گرفته مان همگی اطلاعات در دسترسی هستند که به ساختن فرضیه های ساده برای دیدن جهان به ما کمک می کنند.

در آخر توصیه رولف دوبلی:

با گذراندن وقت خود با کسانی که متفاوت با تو فکر می کنند، با کسانی که مهارت و تجربه شان با تو متفاوت است؛ از خودت در برابر این خطا محافظت کن.