اشتباهاتی در کتاب خوانی

پی نوشت: با میثم مدنی از طریق سایت محمدرضا آشنا شدم و از طریق بحث کتاب خوانی.

نوشته های میثم ساده، روان، پر مغز، کوتاه و براساس تجربیات خودش است که شکل گرفته است. آشنایی با میثم مدنی و وبلاگ خوبش را مانند بسیاری امور دیگر مدیون محمدرضا شعبانعلی هستم.

در مورد کتاب خوانی هم تا به حال دوسری مطلب از وی خوانده ام: یکی مربوط به دلایل کتاب خوانی است که یک سلسله بحث است و دیگری توصیه هایی برای کتاب خوانی که هر دو برایم جذاب بوده است.

میان توضیح: در آذر ماه سال 1394 به صورت جدی شروع به مطالعه کردم. تا قبل از آن مطالعه ام به یکی دوتا کتاب غیر درسی و اقتصادی محدود بود. تمام مطالعه ام خلاصه می شد در شب های امتحان و درس های جذاب دانشگاهی!

پس از آن، با متمم آشنا شدم و سایت محمدرضا شعبانعلی. شوق مطالعه در من به وجود آمد و فهمیدم عجب گوهری است. از آنجا شروع کردم به خواندن متمم به صورت منظم و چند کتاب پیرامون خطاهای ذهنی شامل تصمیم گیری یونا لرر، هنر شفاف اندیشیدن، هفت عادت مردمان موثر، آخرین سخنرانی، چرا کشورها شکست می خورند. شاید این اولین عنوان هایی بود که به یاد دارم وآن ها را مطالعه کردم. در روزهای اول، به عنوان یک روشنفکر که به دنبال بیشتر فهمیدن است وکتاب هایش و ساعات مطالعه اش را به رخ دیگران می کشد کتاب می خواندم. کم کم سرد شدم. این سرد شدن چند دلیل داشت: محیط اطرافم و اطرافیانم دلیل این مطالعات پراکنده را درک نمی کردند و هنگامی که درباره دانسته هایم صحبت می کردم به قول محمدرضا شمع محفل می شدم، نه مخالفتی، نه چالشی، نه انتقادی هیچ کدام. در آن روزها فقط روی تعداد صفحات و تعداد ساعات مطالعه ام حساس بودم. همه را ثبت می کردم و در آخر هر هفته بررسی می کردم. در انتها هم فکر می کردم با تعداد صفحات و تعداد ساعات هم به جایی خواهم رسید(حرکت از کمیت به سوی کیفیت).

اصل مطلب: با خواندن مطلب کتاب خوانی میثم برخی از اشتباهاتی که فکر می کنم در کتاب خوانی ام مرتکب شده ام را در اینجا می آورم:

1) خلاصه برداری بیش از حد: در کتاب خوانی هایی که داشته ام عمدتا از خلاصه برداری(بخوانید کپی برداری) در حد غیر معمولی و با استفاده از رنگ های مختلف بهره می بردم. خلاصه برداری خوب است خوب است و خوب اما نه در حدی که باعث توقف ذهن در یادگیری شود و باید فهم ما از مطالب کتاب باشد نه تکرار لغات و جملات کتاب برای حفظ کردن آن ها

2) توجه نکردن به سرعت مطالعه: میثم به درستی اشاره می کند برخی صفحات کتاب ساده و روان است و برخی ثقیل و سنگین. اگر دارای مهارت تند خوانی نباشیم در صفحات ساده کتاب غرق تفکرات دیگری خواهیم شد و عملا تمرکز خود را از دست می دهیم. همچنین کند کردن سرعت خواندن در صفحاتی از کتاب که سنگین است به درک بهتر ما کمک خواهد کرد.

3) به عقب برگشتن: این توصیه در روش های متمم خوانی هم آمده است. در انتهای هر جمله، نصف میزان زمانی که برای خواندن آن صرف کرده ایم صبر کنیم و در مورد جمله ای که خوانده ایم فکر کنیم تا ببینیم جمله قبل را به درستی فهمیده ایم یا خیر. استفاده نکردن از flag ها هم برای مشخص نشدن جایی که تا آنجا مطالعه کرده ایم هم مناسب است. همان طور که میثم در وبلاگش مطرح می کند. این کار ما را مطمئن خواهد کرد که کتاب را از جایی آغاز می کنیم که فهمیده ایم و نه صرفا خوانده ایم.

4) تعیین حداقل هدف در مطالعه: یک حداقل هدف در مطالعه تعیین کنیم. این کار باعث خواهد شد که طمع و لذت کتابخوانی را بهتر بفهمیم. ضمن اینکه هر مطالعه ای شروع، میانه و پایان دارد که با توجه به مطلب مورد بحث حتما می بایست یک مبحث که مقدمه، اصل مطلب و نتیجه آن مطلب در آن آمده است درون هدف مطالعاتی قرار گیرد. خواندن از ابتدای اصل مطلب تا میانه نتیجه نه جذابیتی ایجاد می کند و نه به فهم مطلب کمک خواهد کرد.

5) کمال طلبی در تمام کردن کتاب هایی که شروع کردم: به یاد دارم کتاب اقتصاد کلان دکتر شاکری را از شهاب به قرض گرفتم. شروع کردم به خواندش، اقتصاد را از بعد ریاضی دیده بود. خوب بود اما به درد کار من نمی خورد. به خاطر کمال طلبی عجیبم، به هر زوری بود تمامش کردم و خلاصه هم برداشتم ازش.

6) مرور مجدد: مرور مجدد برخی کتاب ها، برخی فایل های صوتی اطلاعات و دانسته هایی به ما می دهد که در مرتبه اول به هیچ وجه این اتفاق نخواهد افتاد. مرور مجدد، فرصت فکر مجدد و دریافت اطلاعات جدید از مطالب گذشته را فراهم می آورد.

منتظر شروع بحث شیرین کتاب خوانی در متمم و سایت شعبانعلی خواهم بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

بازخورد گرفتن صحیح، عزت نفس و انگیزه

پی نوشت: خوش بینی، امید و انگیزه چیست و چه تفاوت هایی با هم دارند؟

خوش بینی نسبت به اتفاقاتی است که در خارج از کنترل ما رخ می دهد، مثل شاخص بورس در شش ماهه آینده، وضعیت مسکن در سال آینده، وضعیت جنگ یمن و عربستان در سال آینده و.... .


هنگامی که از آینده صحبت می کنیم چه خوب چه بد یعنی امید داریم. هرگاه در گذشته و حال به سر بردیم، رغبتی به صحبت درباره آینده چه مثبت و چه منفی نداشتیم آنگاه امید خود را از دست داده ایم. اگر در رابطه عاطفی خود نسبت به آینده ابراز امیدواری یا تاسف و ترس کردم یعنی آینده ای را برای خودم و شریک عاطفی ام متصور هستم و یعنی اینکه امید دارم.

اما آنچه باعث حرکت و عمل در انسان می شود انگیزه است. انگیزه محرک وادار شدن به عمل است.

(برداشتی آزاد از فایل صوتی نقطه شروع متمم)


اما آنچه مرا به بیان تفاوت این سه مفهوم و مطلب امشب واداشت از ماجرای گشت زدن در اتوبان های شمال تهران آغاز شد. آنجا که با کمک نقشه های دیجیتالی، سه مرتبه یک مسیر را اشتباه رفتم(البته بماند که به روی خودم هم نیاوردم).


بازخورد گرفتن صحیح از رفتار خود با توجه به سلسله ارزش‌ها شاید بهترین راهنما و معلم هر انسانی باشد آنجا که صحبت با دیگران و مشورت خواستن از آنان به دلیل ندانستن اولویت ها و ارزش هایت افسرده ترت می کند، بهترین راهنما و معلم همین است.


بازخورد گرفتن از کارها از وظایف شغلی تا ارتباطات و مذاکرات نیازمند فرصتی روزانه یا هفتگی برای اندیشیدن به آن‌هاست. همین تفکر، همین بازخورد گرفتن، همین اصلاح ها با توجه به بازخورد هاست که منجر به بهبود روزانه، هفتگی و سالانه ما خواهد شد. همین جاست که پس از یک سال می بینیم آن محمدرضای قبلی با امروزی چقدر متفاوت است و به آن می بالیم.


بازخورد گرفتن روزانه و اصلاح و پیشرفت های کوچک من را هر روز بهتر از دیروز می کند. بهتر شدن روزانه و پیشرفت های کوچک روزانه، به بهبود عزت نفس من کمک می کند. عزت نفس بهتر و پیشرفت های کوچک در من انگیزه بیشتری برای بازخورد و پیشرفت ایجاد می کند و حلقه ای بسته ایجاد می شود که نهایت آن، عزت نفس بهتر، پیشرفت مداوم و تحلیل های بهتر برای پیشرفت خود است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

ارتباطات و اقتباسات اجتماعی

در هر ارتباط اجتماعی بین ما و سایر افراد مثل همکاران، خانواده، دوستان، آشنایان و حتی غریبه ها یک تبادل اطلاعات رخ می دهد. تبادل اطلاعات می تواند شامل ارائه اطلاعاتی درباره خود، درباره محصولی که قرار است بخریم، درباره مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نقد فیلم ، زبان بدن و هر چیز دیگری می تواند باشد.

این تبادل اطلاعات، بین افراد با دو دیدگاه می تواند مورد توجه باشد:

1) خالی کردن خود از اطلاعاتی که به تازگی به دست آورده ایم برای تحلیل بهتر آن و کسب اطلاعات جدید

2) دریافت اطلاعات جدید از اطرافیان

در مورد اول به خوبی مورد دوم عمل نمی کنم.

در مواجهه با دوستانم هنگامی که با آن ها، صحبت می کنم چیزهای زیادی از شخصیتشان می آموزم.

از یکی صلابت در تصمیم گیری

از دیگری دفاع از حقوق خود در مقابل دیگران

از دیگری تفکر نقادانه داشتن به مسئله و دیدگاه جامع نگرانه

از یک فروشنده خوب، ارائه محصول به بهترین نحو

از یک فروشنده دیگر، خوش اخلاقی و خوش رویی را

یکی از ویژگی های مثبتم را همین می دانم. اگرچه قبلا مخرب عزت نفسم بوده است اما اکنون به بهترین وجه از آن برای پیشرفت خود استفاده می کنم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

باغ کتاب، محلی برای مطالعه بیشتر یا نمادی برای پروژه های هزینه زا

دیروز به مناسبت روز تولدم و با هدف گرفتن کادو برای خودم سری به باغ کتاب تهران زدم. با اینکه چند ماهی از افتتاح این مجموعه می گذرد و من هم هر هفته لااقل دو بار از کنار این مجموعه رد می شدم با توجه به سابقه شهرداری در ایجاد این مجموعه ها و مخاطبانی که هر روز برای دیدن این مجموعه می دیدم، طی این مدت هیچ گاه تمایلی به سرزدن به آن نداشتم. امروز هم به دلیل نزدیکی و برای جلوگیری از قضاوت ذهنی و اعتماد بیش از حد خودم به آن، به آنجا سر زدم.

از مجموعه چند طبقه ای ایجاد شده، تنها نیمی از طبقه همکف به بخش خرید کتاب اختصاص یافته بود. طبقه بندی کتاب ها با توجه به سلیقه متصدیان انجام گرفته بود و مثلا کتاب اثر مرکب دارن هاردی در قفسه روانشناسی و کتاب های مذاکره در قفسه موفقیت قرار داشتند.

آن چیزی که به نظرم، بیشتر از همه در ذوق می زد شیوه جستجوی کتاب ها بود. چندین کامپیوتر برای جستجوی افراد در نقاط مختلف، تعیبه شده بود. جالب این بود که با جستجو تنها می توانستی بفهمی این کتاب در باغ کتاب موجود است یا نه؟ دسترسی به آن و فهمیدن مکان آن با چشم و حدس زدن قفسه صورت می گرفت. البته متصدی بخش، اذعان کرد که در حال حاضر داده ها تکمیل نیست و در ماه های آینده این قابلیت (از نان شب واجب‌تر) اضافه خواهد شد.

ورودی اصلی باغ کتاب به بازی های رایانه ای اختصاص داشت(البته نمی دانم جشنواره بود یا این بازی ها دائمی هستند). بخش کودک و نوجوان را سر نزدم امیدوارم این بخش لااقل چنگی به دل بزند برای مادران و خانواده ها.

در زیر تصاویری از نمای بیرونی و داخلی باغ کتاب را آورده ام:

 




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

چند شخصیتی بودن، انرژی و صداقت

َداشتن شخصیت های متفاوت در فضای مجازی، گفتگوهای تلفنی و دیدارهای حضوری شاید پر انرژی برترین کار ممکن باشد. اگر در این میان، صداقت هم نداشته باشیم فکر می کنم حداقل نیمی از فضای مغز ما به تجزیه و تحلیل صحبت های خود برای جلوگیری از تنقاضات به هدر می رود. چند شخصیتی بودن همچنین فشار زیادی را بر ما تحمیل می کند و گاهی به خواسته هایی باید پاسخ دهیم که چند شخصیتی بودنمان فاش نگردد.


آن چیزی که از آن صحبت می کنم با بیماری چند شخصیتی که بیماری ای روانی است متفاوت است.


نداشتن صداقت حجم وسیعی از مغز ما را برای فهم تناقضات و جلوگیری از لو رفتن، اشغال می کند. حال آنکه با صداقت هم حس بهتری نسبت به خود و دیگران خواهیم داشت و هم نیازمند اشغال شدن این حجم وسیع از مغز برای درک تناقضات نیستیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

جرات مندی، ابراز وجود و عزت نفش

جرات مندی یا جرات ورزی را می توان به شکل زیر تعریف کرد:

جرأت ورزی، یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات خویش که به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد جرأت­ ورز برای خود و دیگران احترام قائل هستند. آنان منفعل نیستند و ضمن این که به خواسته ها و نیازهای دیگران احترام می­گذارند، اجازه نمی دهند دیگران از آنها سوء استفاده کنند و به شیوه قاهرانه با آنان ارتباط برقرار کنند.+

رفتار های جرات مندانه را می توان در سه قالب مختلف دسته بندی کرد:

1.      بیان جرأت‌مندانه احساسات مثبت و منفی؛

2.      رد جرأتمندانه خواسته های نابجای دیگران و مقاومت در برابر آنها؛

3.      درخواست های جرأتمندانه از دیگران.

رفتارهای جرات‌مندانه در جای صحیح خود، منجر به بهبود عزت نفس خواهد شد.  تشخیص صحیح جای درست رفتار جرات مندانه است که اهمیت دارد.

 

اگر در بیان خواسته ها و احساسات خود جرات و جسارت کافی را نداشته باشیم و اصطلاحا رفتاری منفعلانه را در پیش بگیریم، در بلند مدت افسرده خواهیم شد و عزت نفسمان رو به تخریب خواهد رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

اگر متمم نبود

اگر متمم نبود، در زندگی من چه اتفاقی می افتاد؟


اگر با متمم، محمدرضا شعبانعلی آشنا نشده بودم هیچ گاه به مطالعه به صورت مدون روی نمی آوردم. اگرچه در مطالعه هم اشکالاتی داشتم و در حال رفع آن هستم


اگر متمم نمی خواندم، هیچ گاه به عزت نفسم به عنوان مهمترین دارایی ام توجه نمی کردم


اگر متمم نمی خواندم، به مذاکره به عنوان یک اصل مهم توجه نمی کردم


اگر متمم نمی خواندم، تا این حد مجال و فرصت برای تفکر نمی یافتم


اگر متمم نمی خواندم، هیچ گاه با افرادی با این وسعت دید و نظرات مختلف آشنا نمی شدم و نمی توانستم نظراتشان را پیرامون بسیاری از مسائل بخوانم


اگر متمم نمی خواندم، تفکر سیستمی نمی دانستم در تحلیل مسائل به خطا می رفتم و تحلیل اشتباهم منجر به تصمیم های هزینه زا در زندگی ام می شد


اگر متمم نمی خواندم، عدم توجه به عزت نفسم منجر به تصمیمات هزینه زایی برایم می شد


اگر متمم نمی خواندم، وبلاگ نمی نوشتم و نوشتن به عادت روزانه ام تبدیل نمی شد


متمم مرا با دنیایی جدید روبرو کرد که قبل از آن، دنیایم محدود به تحلیل از تجربیاتم بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

عدم تصحیح اشتباهات و روندهایی که تکرار می شوند

اشتباهاتی در زندگی هر کسی رخ می دهد

چه در روابط عاطفی

چه در فضای شغلی

چه در روابط اجتماعی

و هر جای دیگر

فکر در مورد اشتباهات، منشا و تحلیل آن ها منجر به آن خواهد شد این اشتباه دیگر تکرار نخواهد شد

اما اگر به اشتباهات خود را تحلیل نکنیم

اگر در موردش فکر نکینم

روندهای تکراری در زندگی خواهیم داشت

فردی که روزانه و ماهانه در روابط اجتماعی خود تخریب می شود و هیچ نمی گوید

فردی که هر رابطه عاطفی اش به بن بست می رسد و زنان را موجوداتی عجیب و خارق العاده می داند

فردی که هر بار خواسته اش را مطرح نمی کند و منتظر است دیگران خواسته اش را بفهمند و درک کنند و عمل کنند

داستان های تکراری و روندهای تکراری در زندگی، ناشی از عدم تصحیح اشتباه است

فهمیدن این موضوع و درونی کردن مرکز کنترل نیز، خود نیازمند تحلیل و تفکر است و گرنه هر مرتبه، هزاران دلیل خارجی می توان یافت تا موضوعی را توجیه کنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

میانگین پنج نفر و حرف هایی که دیگر نمی زنم

محمدرضا شعبانعلی در یکی از قوانین کسب و کار خود و به عنوان اولین قانون کسب و کار خود، قانون زیر را مطرح می کند:

هیچکس از متوسط اطرافیانش چندان فراتر نمی‌رود

ماه ها قبل این مطلب را خواندم. راهکار برای اینکه اطرافیان بهتری داشته باشیم، این است که اطرافیان خود را همراه با خود بالا بکشیم تا دنیای بهتری را با همدیگر تجربه کنیم.

به یاد دارم وقتی که برای ماه های اول در محیط کارگزاری حاضر شدم، از هر اندک فرصتی برای صحبت با همکاران بخش های مختلف استفاده می کردم. اطلاعات می دادم و اطلاعات می گرفتم. آنچه که از ارتباطاتم در کارگزاری دارم هم مدیون همان ماه های آغازین و مباحثات و اطلاعات هستم.

این چند وقت اخیر، محافظه کارتر شده ام. کمتر با دیگران صحبت می کنم. اگر امکان داشته باشد برای صحبت نکردن با دیگران، حتی مسیرم را عوض می کنم.

ماحصل آنچه اتفاق افتاده است را می توان، در لاک خود فرو رفتن و انتخاب اطرافیان از همکاران واحد خود دانست. اتفاقی که منجر به کوچک شدن اطرافیان، حل شدن در محیط شده است.

ریشه این مشکل را نمی دانم. اما فکر کردن به آن، منجر به بهبود اطرافیان و بهبود عزت نفس ناشی از مهارت ابراز وجود خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

قضاوت ذهنی و فرصت به دیگران

قضاوت ذهنی در مورد افراد، رفتارهای آنان یکی از مواردی است که همواره من انجام داده ام. پیش خودم، ذهن طرف مقابل را خوانده ام و براساس قضاوت ذهنی خودم رفتاری داشته ام.

یکی از اشتباهات متداول قبل، در حین و پس از مذاکره همین است. سر خاراندن طرف را بی حوصلگی برداشت می کنم و آنجا که مذاکره به اوج خود رسیده است، مذاکره را رها می کنم. البته که توجه به زبان بدن طرف مقابل، تغییر موضوع مورد بحث می تواند نشانه های خوبی باشند اما الزاما قضاوت ذهنی من، نمی تواند صحیح باشد.

جالب است که هرگاه که قضاوت ذهنی هم انجام می دهم خطای تایید سراغم می آید. بعد از اینکه متوجه شدم قضاوتم درست بوده است، ذهنم به من یادآوری می کند که همیشه قضاوت هایت درست است اما وقتی که قضاوتم غلط است، ذهن سکوت می کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی