۴ مطلب با موضوع «تفکر سیستمی» ثبت شده است

اثر مرکب و رفتارهای کوچک



 کتاب اثر مرکب دارن هاردی با ترجمه آقایان احمد پور و حیدری را به تازگی آغاز کرده ام. در فصل اول کتاب برای معرفی اثر مرکب مثال جالبی مطرح می شود:

اگر بین سه میلیون دلار به صورت نقدی و یک سکه یک سنتی که در 31 روز آینده هر روز ارزشش دو برابر می شود، حق انتخاب داشته باشید کدام را انتخاب خواهید کرد؟

در روز 30 ام کسی که سکه یک سنتی را انتخاب کرده است 5.3 میلیون دلار ثروت خواهد داشت و در نهایت هم کارش را با 10737418 دلار به پایان خواهد برد. این در حالی است که کسی سه میلیون دلار را انتخاب کرده است بیش از 7 میلیون دلار عقب تر از انتخاب سکه یک سنتی است که هر روز دو برابر می شود.

جادوی اثر مرکب در طول زمان و به مرور ایجاد می شود که میوه آن موفقیت است. این برای تمام افراد موفق جهان وجود داشته است تلاش مضاعف و فراتر از انتظار در یک مدت طولانی که ثمره اش در بلند مدت عیان خواهد شد. همین جاست که بدون تفکر سیستمی، این روند را به صورت یک رویداد می بینیم و به سراغ افراد موفق می رویم و می گوییم تمام آن ها مثلا فرزند اول خانواده بوده اند یا در دانشگاه هاروارد درس خوانده اند یا گروه خونی شان O بوده است و کذا و کذا.

این در حالی است که عموما ما به تغییرات بزرگ توجه می کنیم و تغییرات کوچک را نادیده می گیریم. یک بار در این رابطه قبلا هم نوشته بودم.

در بازار مالی به دنبال سودهای 60 تا 100 درصدی در سال هستیم. اگر قرار باشد شما سود 100 درصدی در یک سال را انتخاب کنید (با فرض عدم تداوم) یا سود 25 درصدی در سال کدام را انتخاب خواهید کرد؟ قطعا انتخاب سود 100 درصدی در سال جذاب تر است و می توانید با داستان آن هر کسی را متقاعد کنید تا پولش را به شما بسپارد. اما اگر تنها برای 5 سال با سود 25 درصدی پیش بروید سرمایه خود را به بیش از 3 برابر افزایش داده اید. اثر مرکب به صبوری نیاز دارد و تلاش برای راضی نشدن به میوه های دم دست برای رسیدن به هدف بزرگتر که قطعا کار سختی است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

تلفن همگانی و نمونه ای از تصمیم براساس روند های فعلی

ایستادن در صف و انتظار برای گرفتن کالا یا خدمتی به دلیل دولتی بودن برخی از خدمت ها در ایران رواج دارد. برنج، روغن، شکر، گوشت از جمله مواردی بود که در صف های طولانی و با کوپن جهت تنظیم بازار و اجرای عدالت(!) میان تمام مردم توزیع می شد. از پدرم شنیدم در ابتدای رواج این کوپن ها حتی کوپن سیگار هم به صورت مساوی بین تمام مردم توزیع می شد و مردم سیگاری و غیر سیگاری هر دو می توانستند سیگار را به صورت کوپنی دریافت کنند.

در این میان، دولت و مخابرات دولتی برای استفاده عمومی مردم در جای جای شهر تلفن همگانی نصب کرده بود. استفاده از تلفن های همگانی با استفاده از سکه بود و گاهی برای استفاده از این تلفن ها ساعت ها صف نیاز بود.



پس از مدتی تلفن ها از سکه ای به کارتی تغییر وضعیت پیدا کرد. شرکت مخابرات اقدام به خرید تلفن های جدید و نصب در شهر کرد. این تلفن ها فقط با کارت کار می کردند و به تدریج جایگزین تلفن های سکه ای شدند. این کار در راستای کم کردن صف های طولانی تلفن و ارائه خدمات بهتر به شهروندان بود. اما تعویض تلفن های سکه ای به کارتی تا چه اندازه ای توانست به بهبود وضعیت و رفاه شهروندان کمک کند؟ آیا هزینه کردن برای تعویض تلفن ها تصمیمی سیستمی بوده است؟ آیا دیر به فکر تصمیمی افتاده ایم که دیگر اهمیت و ارزشی برای شهروندان با گسترش پوشش تلفن های همراه نداشته است؟

از این جنس تصمیم ها در زندگی هم وجود دارد. صرفا تلاش در مسیری که کمک چندانی  به پیشرفت ما نخواهد کرد. این جنس تلاش ها، اگرچه قابل احترام است اما چون در مسیر روند های آینده شکل نگرفته است و با توجه به شرایط حال حاضر و تداوم آن اخذ شده است، صرفا به گسترش آنچه در زمان حال کاربرد دارد کمک خواهد کرد.

برنامه نویسان باینری را به یاد آورید. تلاش برای یادگیری زبان برنامه نویسی که هم بسیار سخت بود و هم محدود.

برنامه ریزی بر مبنای روندهای آینده بسیار سخت است اما به شدت منجر به تمایز ما خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

اگر متمم نبود

اگر متمم نبود، در زندگی من چه اتفاقی می افتاد؟


اگر با متمم، محمدرضا شعبانعلی آشنا نشده بودم هیچ گاه به مطالعه به صورت مدون روی نمی آوردم. اگرچه در مطالعه هم اشکالاتی داشتم و در حال رفع آن هستم


اگر متمم نمی خواندم، هیچ گاه به عزت نفسم به عنوان مهمترین دارایی ام توجه نمی کردم


اگر متمم نمی خواندم، به مذاکره به عنوان یک اصل مهم توجه نمی کردم


اگر متمم نمی خواندم، تا این حد مجال و فرصت برای تفکر نمی یافتم


اگر متمم نمی خواندم، هیچ گاه با افرادی با این وسعت دید و نظرات مختلف آشنا نمی شدم و نمی توانستم نظراتشان را پیرامون بسیاری از مسائل بخوانم


اگر متمم نمی خواندم، تفکر سیستمی نمی دانستم در تحلیل مسائل به خطا می رفتم و تحلیل اشتباهم منجر به تصمیم های هزینه زا در زندگی ام می شد


اگر متمم نمی خواندم، عدم توجه به عزت نفسم منجر به تصمیمات هزینه زایی برایم می شد


اگر متمم نمی خواندم، وبلاگ نمی نوشتم و نوشتن به عادت روزانه ام تبدیل نمی شد


متمم مرا با دنیایی جدید روبرو کرد که قبل از آن، دنیایم محدود به تحلیل از تجربیاتم بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

ست گودین

پی نوشت: هنگام مطالعه درس فرسایش تدریجی اهداف و استانداردها، به کامنت یکی از دوستان متممی درباره کتاب شیب ست گودین برخوردم. کتاب را تهیه کردم.


اسم ست گودین را در متمم زیاد خوانده بودم و زیاد شنیده بودم. کتابش را که خریدم در هنگام صحبت با یک دوست متممی تازه وارد، نتوانستم توضیحاتی درباره ست به او بدهم.

ست گودین، نویسنده، کارآفرین و بازاریاب آمریکایی است. کتاب های گوناگونی در زمینه بازاریابی دارد. کتاب شیب ست گودین، کتابی با تعداد صفحات کم(89 صفحه) راهکاری عملی درمورد زمان رها کردن کارها و اهداف به ما ارائه می دهد(نوشته های پست و روی کتاب و کامنت دوست متممی ام به این نتیجه مرا رساند وگرنه هنوز مطالعه نکردمش!).


 

چهره جالبش در سایتش و نگاهی که بازدید کنندگان دارد هم در نوع خودش جالب است.

 

ست گودین به صورت روزانه در تایپ پد پست می گذارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی