۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بازارهای مالی» ثبت شده است

مالی چی بودن را چگونه معنا کنیم؟

واژه گاریچی به کسی اطلاق می شود که گاری را می راند و یا دارنده گاری است.

به طریق مشابه، اصطلاحی در میان کسانی که Finance خوانده اند رایج است به نام «مالی چی». می توان به این طریق معنایش کرد کسی که دروس Finance می داند یا کارمرتبط با آن می کند(این جدای از حسابداران عزیز است که حسابداران مالی هستند).

از معنا که بگذریم «مالی چی» به چه کسانی اطلاق می شود؟

برای آنکه بتوانم افرادی که به نظرم در این اصطلاح می گنجند را تعریف کنم، ابتدا کسانی که در این میان نیستند را معرفی می کنم(قضیه متمم در جبر مجموعه ها):

کسی که کار حسابداری انجام می دهد چه حسابداری مالی چه حسابداری صنعتی مالی چی نیست

کسی که تمام سرمایه گذاری اش در اوراق بدون ریسک یا سپرده بانکی است مالی چی نیست

کسی که تحلیل گر است اما معامله نمی کنند مالی چی نیستند

کسی که فرصت های سرمایه گذاری را می بیند و رد می شود مالی چی نیست

عبارت هایی که در بالا خواندید، 30 درصد مالی خواند ها را جدا خواهد کرد و

اما

تعریف دقیق من از مالی چی:

مالی چی کسی که هنر سرمایه گذاری بلد باشد به قول بازاری ها 1 تومن را بکند 2 تومان. البته مهم‌ترین مساله در بازدهی سرمایه گذاری، زمان آن است تبدیل یک تومن به دو تومن در 10 سال گزینه جذابی به نظر نخواهد رسید.(سالیانه 10 درصد)

مالی چی کسی است که هر جا فرصت سود آوری دید که توانایی ورود به آن را داشت، از ارتباطات و تعاملاتش برای استفاده از آن فرصت حداکثر استفاده را بکند.

مقاله ای از حسین عبده تبریزی درباره مالی چی بودن با عنوان تفاوت مالی چی با مدیر مالی و حسابدار یافتم، حیف آمد در ادامه این پست با شما به اشتراک نگذارم.

 تفاوت مالی چی با مدیر مالی و حسابدار از حسین عبده تبریزی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

معامله در بازارهای مالی نمونه ای از زندگی واقعی

معامله در بازارهای مالی، هنری است آغشته به علم مالی و تحلیل؛ به همراه ویژگی های شخصیتی و صبر و شجاعت و عزت نفس.

سنگ بنای معامله در بازارهای مالی، تحلیل است. همان داستان همیشگی تحلیل تکنیکال و فاندامنتال والی آخر.

اما کل معامله گری را می توان در تحلیل خلاصه کرد؟ آیا تحلیلگران لزوما معامله گران خوبی هستند؟

معامله از جنس ساختن است و تحلیل از جنس نقشه برای ساخت.

معامله گری در بازارهای مالی را دوست دارم. در ابتدا فکر می کردم آن چیزی که به آن علاقه دارم، تحلیلگری است اما بعد از چند معامله متوجه شدم معامله کردن مثل پریدن در استخر است و تحلیل مثل دانستن عمق استخر و محاسبه زاویه شیرجه برای نخوردن به کف استخر.

معامله گری به صبر، تحمل، اعتماد، عزت نفس، شجاعت، هوشیاری، توانایی پذیرش اشتباهات، توجه به نشانه ها نیاز دارد.

معامله گری که به تحلیل خود اعتقاد نداشته باشد یا اعتقاد بیش از حد داشته باشد و به نشانه ها بی توجه باشد محکوم به مرگ است.

در میان بازارهای مالی ایران، بیش از همه بازار آتی سکه را دوست دارم. اهرم معاملاتی، ضررهای هنگفت در صورت عدم رعایت اصول معاملاتی و مبدل شدن سود به ضرر از مواردی است که در این بازار دوست دارم. شاید با خود بگویید این دنبال چیست؟ که کل سرمایه اش را یک شبه ببازد؟

نه. ابدا

اما همین ضررهای هنگفت به من یاد داد اگر به اصولی که برای خود گذاشته ام پایبند نباشم، ضربه سختی خواهم خورد.

همین تبدیل سود به ضرر در بازار به من آموخت اگر به نشانه ها بی توجه باشم، به راحتی و در عرض فقط چند ثانیه کل سودم به ضرر مبدل خواهد شد.

در این بازار بود که متوجه شدم، سود میوه صبر و تحمل در موقعیت درست است وگرنه جز اندکی سود در بازار کسب نخواهی کرد. تشخیص صبر در موقعیت صحیح و بی توجهی به نشانه های بازار مانندن راه رفتن روی لبه تیغ است برای معامله گر.

معامله کردن در این بازار بود که به من فهماند ممکن است تقدم و تاخر بین عوامل اثر گذار و نتیجه باشد و برای دیدن نتیجه باید صبرکرد. بارها در این بازار دیده ام که سکه بالا رفته ولی بازار واکنش نشان نداده است و بعدا جزء به جزء بالا رفته یا کلا سکه نقدی ریزش کرده است طی چند روز.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی