آیا ما در مقابل احساسات دیگران مسئولیم؟

ما در مقابل احساساتی که در دیگران ایجاد می شود مسئولیم؟

فرض کنید من هر روز صبح با مدیرم در محیط کاری خوش و بش دارم و سلام گرمی به همکارانم می دهم. صبح دوشنبه از راه می آیم، سلام سردی به همکارانم می دهم و سر جایم می نشینم؛ سرم را در گوشی فرو می برم. همکارم از من سوالی می پرسد؟ به تندی و با عصبانیت جوابش را می دهم. آیا من مسئولیتی در قبال احساس بدی که در وی ایجاد کردم، دارم؟

مارشال روزنبرگ در کتاب ارتباط بدون خشونت زبان زندگی به این موضوع اشاره می کند که رفتار دیگران تنها می تواند تحریک کننده احساسات ما باشد اما به هیچ وجه علت آن نیست. احساسات ما از یک سو پیامد انتخاب شیوه دریافت گفته ها و اعمال دیگران و از سوی دیگران پیامد نیاز ها و انتظارات ما در آن لحظه خاص است.

وی در کتاب اذعان می کند که قضاوت، انتقاد، عیب یابی و تفسیر دیگران همه بیان وارونه نیازهای خود ما هستند. تنها راه پاسخ گویی محبت آمیز به نیازهای ما، بیان صریح نیازهایمان به جای انتقاد و قضاوت و عیب یابی است. 

اگر من در یک رابطه عاطفی نیاز به توجه بیشتر داشته باشم و راه انتقاد را انتخاب کنم تنها جواب؛ می تواند مقاومت طرف مقابلم باشد در برابر این انتقاد و دفاع از خود. من می گویم تو به من توجهی نداری و او هزاران مثال از توجهش به من می آورد و مرا فردی منتقد می داند. این فرآیند ادامه خواهد یافت و مشکل و نیاز یک طرف که رفع نخواهد شد بلکه هر دو طرف زخم خورده خواهند شد. اما اگر من راه بیان صریح نیازم را انتخاب کنم به احتمال قوی پاسخی محبت آمیز دریافت خواهم کرد.