اخزا بلای جان بازار سرمایه است.

هرچه می کشیم از اخزا است.

تا وقتی سود بدون ریسک 24-23درصدی در بازار سرمایه است کسی سهم نمی خرد.

سازمان بورس مقصر است که زیر بار انتشار این اوراق برای سامان دهی به بدهی های دولت رفته است.

این ها سخنانی بودکه در هنگام انتشار اوراق اخزا و پس از انتشار آن در بازار سرمایه پر شده بود. فضا علیه این اوراق ملتهب بود و دلیل رکود بازار سهم وجود این اوراق دانسته می شد. وجود این شرایط و فضا (و خیلی چیزهایی که من نمی دانم) شاپور محمدی را به آن واداشت تا اجازه انتشار این اوراق را در فرا بورس ندهد و این اوراق دیگر در بازار منتشر نشد. انصافا هم این اوراق با نرخ مناسب به سختی در بازار پیدا می شد و خرید آن در حجم های بالا و نرخ مناسب کار بسیار سختی بود.

مسئله این است که به این مشکل دیدگاه سیستمی داشته باشیم یا نه؟ در واقع مشکل را سیستمی ببینیم یا فقط مشکلی در سیستم. اگر این مسئله را مشکل در سیستم ببینیم، حذف انتشار این اوراق مشکل را حل خواهد کرد و دیگری مسئله ای را با اشکال دیگر، در سیستم رخ نخواهد داد.

اما اگر مشکل را سیستمی ببینیم، توقف انتشار این اوراق مشکل را حل نخواهد کرد. بلکه منجر به پیدایش مجدد مشکل به صورت های مختلف در جای جای سیستم است. سخاب نمونه عدم اجازه انتشار به اخزا، در بازار رسمی فرا بورس بود. عدم اجازه انتشار به اوراق خزانه منجر به آن شد که بانک ملی به عنوان انتقال دهنده این اوراق وارد بازار شود و به دلیل آنکه بازار شفاف و با عمق مناسب برای آن وجود نداشت و معاملات آن مبتنی بر مذاکره خریدار و فروشنده بود، نرخ این اوراق تا 45درصد هم پیش رفت. معضلی که بیشتر دامن گیر بازار سرمایه و سهام شد و حجم بزرگی از سرمایه ها را به سمت خود جذب کرد. حال قرار است مجددا این اوراق در بازار فرابورس پذیرش خواهد شد و مسیر آنچه اخزا طی کرد را مجددا طی نماید. حال سوال این است که اخزا ها و سخاب ها مشکل سیستمی هستند یا مشکل در سیستم؟