۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معامله گری» ثبت شده است

معامله در بازارهای مالی نمونه ای از زندگی واقعی

معامله در بازارهای مالی، هنری است آغشته به علم مالی و تحلیل؛ به همراه ویژگی های شخصیتی و صبر و شجاعت و عزت نفس.

سنگ بنای معامله در بازارهای مالی، تحلیل است. همان داستان همیشگی تحلیل تکنیکال و فاندامنتال والی آخر.

اما کل معامله گری را می توان در تحلیل خلاصه کرد؟ آیا تحلیلگران لزوما معامله گران خوبی هستند؟

معامله از جنس ساختن است و تحلیل از جنس نقشه برای ساخت.

معامله گری در بازارهای مالی را دوست دارم. در ابتدا فکر می کردم آن چیزی که به آن علاقه دارم، تحلیلگری است اما بعد از چند معامله متوجه شدم معامله کردن مثل پریدن در استخر است و تحلیل مثل دانستن عمق استخر و محاسبه زاویه شیرجه برای نخوردن به کف استخر.

معامله گری به صبر، تحمل، اعتماد، عزت نفس، شجاعت، هوشیاری، توانایی پذیرش اشتباهات، توجه به نشانه ها نیاز دارد.

معامله گری که به تحلیل خود اعتقاد نداشته باشد یا اعتقاد بیش از حد داشته باشد و به نشانه ها بی توجه باشد محکوم به مرگ است.

در میان بازارهای مالی ایران، بیش از همه بازار آتی سکه را دوست دارم. اهرم معاملاتی، ضررهای هنگفت در صورت عدم رعایت اصول معاملاتی و مبدل شدن سود به ضرر از مواردی است که در این بازار دوست دارم. شاید با خود بگویید این دنبال چیست؟ که کل سرمایه اش را یک شبه ببازد؟

نه. ابدا

اما همین ضررهای هنگفت به من یاد داد اگر به اصولی که برای خود گذاشته ام پایبند نباشم، ضربه سختی خواهم خورد.

همین تبدیل سود به ضرر در بازار به من آموخت اگر به نشانه ها بی توجه باشم، به راحتی و در عرض فقط چند ثانیه کل سودم به ضرر مبدل خواهد شد.

در این بازار بود که متوجه شدم، سود میوه صبر و تحمل در موقعیت درست است وگرنه جز اندکی سود در بازار کسب نخواهی کرد. تشخیص صبر در موقعیت صحیح و بی توجهی به نشانه های بازار مانندن راه رفتن روی لبه تیغ است برای معامله گر.

معامله کردن در این بازار بود که به من فهماند ممکن است تقدم و تاخر بین عوامل اثر گذار و نتیجه باشد و برای دیدن نتیجه باید صبرکرد. بارها در این بازار دیده ام که سکه بالا رفته ولی بازار واکنش نشان نداده است و بعدا جزء به جزء بالا رفته یا کلا سکه نقدی ریزش کرده است طی چند روز.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

معامله گری در بورس کالا

معامله گری در بورس کالا را می توان در سه کلمه خلاصه کرد: استرس، تصمیم گیری، دقت.

کمبود هر یک، اشتباهاتی را رقم خواهد زد که تاوانش میلیون ها تومان پول است. با خواهش می کنم و اشتباه می کنم و ببخشید هم قابل بازگشت نیست.

در این شغل که باشی حتی باید به بدیهیات هم شک کنی. شک کردن به بدیهیات خود، مانع از رخ دادن اشتباه خواهد شد. دقتت در انجام کارها باید بسیار بالا باشد.

و اما مهمتر از همه تصمیم گیری در زمان های در حد 1 دقیقه است. تصمیم گیری که منجر به خرید یا عدم خرید یک کارخانه می شود و ممکن است کارگران یک کارخانه را برای یک هفته، معطل بگذراد و یا می تواند یک کارخانه را با قیمت بالای مواد اولیه بد بخت کند و یا در نقطه مقابل با یک خرید مناسب می تواند چرخ های یک کارخانه را بچرخاند.

ساعت ها در این شغل حرف اول را می زنند. ساعت 12.30 ساغت 13 ساعت 13.30 ساعت 15 هر کدام برایت یادآور لحظات تلخ و شیرینی هستند. لحظات تلخی که شاید از سهل انگاری تو یا مشتری ات بوده است و لحظات شیرینی که با دقت تو یا مشتری ات به خوبی و خوشی رد شده است.

شاید هیچ یک از دغدغه ها و تلاش های تو را کسی که آن ور خط تلفن با تو صحبت می کند متوجه نشود اما تو تمام تلاشت را میکنی که نتیجه اش برای مشتری مطلوب باشد.

در این شغل اگر گران بخری، باید حرف بشنوی، اگر ارزان بخری و کم بخری باید حرف بشنوی، اگر نخری هم که واویلا. در همه حالات باید مشتری را بتوانی قانع کنی و مذاکره گری خوبی باشی. توانایی متقاعد کردن افراد(آنچه در من کم است) در این شغل بسیار مهم است(اگرچه این مهارت در جای جای زندگی کاربرد دارد از دعواهای زن و شوهری گرفته تا متقاعد کردن پلیس برای جریمه نکردنت).


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی