مونولوگ را:

1.      قسمتی از نمایش که یک هنرپیشه به‌تنهایی در صحنه ظاهر شود و با خود حرف بزند؛

2.       تکگویی

3.      گفتگوی با خود، حدیثنفس

تعریف کرده اند.(منبع)

دیالوگ را هم به صورت زیر تعریف کرده اند(منبع):

1.      گفتگویی که میان اشخاص یک داستان، نمایشنامه یا فیلم صورت می‌گیرد؛

2.      گفتگو در مورد مسائل فرهنگی، اجتماعی و مانند آن.

اگر بخواهیم صحبت های خود با دیگران را در طول روز را دسته بندی کنیم چند درصد از آن ها از جنس مونولوگ است و چند درصد از جنس دیالوگ؟

فکر می کنم دیالوگ نوعی تبادل اطلاعات بین دو نفر است. من درباره موضوعی مثل نااطمینانی در فضای اقتصاد کلان ایران و پیش بینی ناپذیری آن با شما صحبت می کنم. اگر گفتگوی من و شما مونولوگ باشد من حرفم را در این باره می زنم شما هم یاد یکی از دوستان تولید کننده ات می افتی و خاطره ای از او نقل می کنی که آره فلانی وقتی دلار بود 1000 تومن رفت قرارداد تولید بست و تا اومد تامین مواد اولیه کنه، خورد به گرونی دلارو جنسشو با دلار 1500 تامین کرد و قراردادم که ثابت، اصلا ضرر کرد. آخرم نتیجه اینکه توو این مملکت اصلا کار تولیدی نباید کرد و دلالی بهترین کاره. توو اینجا من داستان و روایت خودمو گفتم و تو هم یه تجربه ازش نقل کردی و در نهایت هم این دو تا مونولوگ در همینجا به اتمام می رسه. این جنس مونولوگ ها را در جاهای مختلفی تجربه می کنیم. در محیط کار وقتی از ایجاد یک خدمت جدید برای مشتریانت صحبت می کنی، دعواها و اختلافات زناشویی مملو از این مونولوگ هاست.

به نظرم حرکت از سوی مونولوگ به سمت دیالوگ، نیازمند مهارت گوش دادن هست.

دیالوگ و جریان تبادل اطلاعات است که من را به یک فروشنده موفق تبدیل می کند. بی دیالوگ، من تنها یک سری مونولوگ های تکراری و یکسان برای همه خواهم داشت و یک روضه ثابت برای پیر و جوان و کودک و زن و بچه خواهم خواند.

به نظرم کیفیت ارتباطات ما با دوستان، همکاران و خانواده نیز به دیالوگ هایمان بستگی دارد. دیالوگ است که مرا به یک رفیق خوب، صمیمی و یا همکار فهیم تبدیل می کند.

در انتها مطلبی به نقل از شاهین کلانتری از رابرت آلن:

همیشه به یاد داشته باشید که هرگز دو مونولوگ، یک دیالوگ را ایجاد نمی‌کنند.

.Always remember that two monologues never make a dialogue