۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موفقیت» ثبت شده است

باید همه چیزمان به هم بیاید

شب ها مشغول کتاب خواندن است و شبانه 2 ساعت مطالعه دارد. در طول روز اما تعاملاتش با کسانی است که در طول عمر خود، به جز کتاب های درسی شان چیز دیگری مطالعه نکرده اند.

هنگامی که از سرکار به خانه می آید شام سبکی می خورد و بعد به باشگاه می رود. می خواهد وزن خود را به 70 کیلو برساند 20 کیلو کاهش وزن نیاز دارد. دوستانش اما اهل رستوارن گردی های شبانه اند حداقل سه شب در هفته با دوستانش رستوران های مختلف را تجربه می کند و علاوه بر این که باشگاه نمی رود، غذاهای چرب و پر کالری مصرف می کند.

فرد معتقدی به دین خدا و احکام شرعی است. اما دوستانش کسانی هستند که علاوه بر اینکه اعتقادی به این موارد ندارند، اعتقادی به احترام به عقیده دیگران هم ندارند و همیشه اینگونه افراد را مورد تمسخر قرار می دهند اما دوستی اش با آنان را به هر نحوی که شده ادامه می دهد.

هدفش نفر اول شدن در حرفه خودش است. می خواهد فردی متمایز باشد تا از مزایای ناشی از اول بودن به نحو احسن استفاده کند اما در جمع همکاران خود و کسانی که در طول روز با آنان تعامل می کند، حتی یک همکار با این دغدغه یا حتی دغدغه بهتر شدن روزانه ندارد؛ همه همکارانش منتظر گذشت زمان و رسیدن انتهای ماه برای دریافت حقوق ماهیانه هستند.

همه مثال هایی که زدم، مثال افرادی بود که در فکر خود یک گونه اند اما نتوانسته اند محیط را، ارتباطاتشان را، شرایط را  در راستای هدف خود انتخاب کنند. این افراد مانند بدنی هستند با 25 کیلو وزن که 20 کیلوی آن مغز آن است و بقیه اندامش 5 کیلو است. مسلما پاهای نحیف 800 گرمی تاب تحمل مغز 20 کیلو گرمی‌شان را نخواهد داشت!

باید همه چیزمان به هم بیاید.

به نظرم هر فرد اول باید در حوزه های مختلف هدفش را  بداند و مسئولیت آن را بپذیرد. مسئولیت شرایط و وضعیت فعلی را هم بپذیرد.

مبتنی بر هدف خود و برای رسیدن به آن روابط، محیط ها و افرادی که با آنان تعامل دارد را خود انتخاب کند.

شروع به کار روی روابط و محیط ها کند تا بعضی را قطع بعضی را محدود و بعضی را گسترش دهد.

تاثیر ارتباطات ما و افرادی که با آنان تعامل داریم را  بر روی پیشرفت و موفقیت نمی توان نادیده گرفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

عادت هایی برای موفقیت و موفقیت در کلام یا رفتار

موفقیت را می توان نتیجه ثبات و تکرار در عادت هایی دانست که در انسان نهادینه شده است. این عادت ها به سبب سبک زندگی انسان در او به وجود آمده است. دارن هاردی میلیونری خود ساخته، برای موفق شدن کتاب خودش را نخوانده بود(!) او تنها بعضی رفتارها که شامل سخت کوشی و ثبات قدم در کارها است را از پدرش که مربی راگبی بوده است آموخته بود. مربی راگبی ای که سخت کوشی و سحر خیزی را روزانه به پسرش آموخته بود. حضور و بروز و تکرار این عادت ها و با سخت گیری پدرش عادت هایی را در دارن نهادینه کرده بود که منجر به موفقیت او گردیده است و حالا او همان رمز و رازها را در کتاب اثر مرکب خود منتشر کرده است که تا به حال فروش های بالایی را به ثبت رسانده است.



وجود چنین عاداتی به موفقیت منجر خواهد شد نه صحبت از عوامل موفقیت. به قول محمدرضا جامعه ای که هنوز عدالت در آن نهادینه و اجرا نشده است از عدالت صحبت می کند و عدالت می شود موضوع مورد بحث شخص نفر اول کشور. در مورد موفقیت هم همین گونه است افرادی که از رموز موفقیت در صحبت های خود استفاده می کنند، همان هایی هستند که هنوز این عادات در آن ها نهادینه نشده است و نتوانسته اند اجرایش کنند وگرنه در عمل چیزی از آن ها دیده می شد و لازم به تکرار آن در حرف های خود نبودند. داستان همان مدرک و مهارت است. کسی که در امری مهارت دارد نیاز به مدرک در آن حوزه ندارد خودش و رفتارش معرفش در آن مهارت خواهد بود. من اگر تحلیل تکنیکال بلد باشم، پرتفویم نمایاشگر میزان مهارتم خواهد بود چه فرقی می کند این مهارت را با 5 کتاب به دست آورده ام یا 5 کلاس یا 5 دقیقه فایل تصویری یا با کلاس نیما آزادی یا خودم در اینترنت. پرتفویم نمایاشگر میزان مهارتم در این تحلیل است و نیازی به ارائه مدرک برای اثبات آن ندارم اما اگر مهارت کافی در این زمینه نداشته باشم رو به مدرک می آورم میروم کلاس فلان استاد تا از قِبل اعتبار او بتوانم برای خودم اعتباری بسازم اما قطعا مهارتی در آن نخواهم داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی