۱۹ مطلب با موضوع «عزت نفس» ثبت شده است

تعامل، انگیزه، اشتباه و چیزهایی مهمتر

در دوران تحصیل کارشناسی، دانشگاه ما فضایی صمیمی و کوچک داشت. دوستان اهل مطالعه بسیاری در دانشگاه داشتم. به دلیل مشغله هایی که برای خود ساخته بودم و عدم درک صحیح از مطالعه، آن زمان هیچ گاه به مطالعه مدون و مطالعه کتاب نمی پرداختم. فکر به آن دوران و ارائه حرف هایی از خودم و مشاهداتم مرا به خنده وادار می دارد. دوستان اهل مطالعه زیادی داشتم. در مقابل آن ها همیشه شنونده بودم و گاهی هم به مطالعات محدود خود گریزی می زدم اما هیچ گاه نمی توانستم وارد بحث شوم یا در موردی که صحبت است، نظر بدیع یا متفاوتی ارائه دهم. روندهای جالبی هم در دانشگاه و فضای صمیمی آن شکل گرفت. جمعی برای مطالعه و بحث درباره کتاب های مختلف جمع شدند و اتفاقا چندین کتاب هم خوانده شد و در جلساتی به بحث گذاشته شد. اما من هیچ گاه در این جلسات شرکت نکردم. دوستانی داشتم که درباره مطالعاتشان با من صحبت می کردند اما داشتن این دوستان و تعامل با آنان هیچ گاه انگیزه ای به من برای مطالعه نداد. غبطه به مطالعاتشان می خوردم و آن ها هم به سطح بالای سواد و مطالعات خود می نازیدند اما هیچ یک از آن ها در من انگیزه ای برای مطالعه ایجاد نکرد.

تعاملات کم با دوستان اهل مطالعه و انتخاب نادرست دوستان، مرا با فضای مطالعه غریب کرد. همین دلیل برای انتخاب نشدن متقابل هم کافی بود و به زودی از جمع این دوستان کنار گذاشته شدم.

روز جمعه اتفاقی یکی از این دوستان را دیدم. اما تعامل این بار با دفعات قبلی تفاوت محسوسی داشت. این بار تعامل به صورت دو طرفه انجام شد. اطلاعاتی دریافت کردم و اطلاعاتی هم دادم. هر دو حس خوبی از تعامل را داشتیم و این جنس از تعامل ادامه دار خواهد بود.

انتخاب های اشتباه و عزت نفس پایین، راهی را برایم در دوران کارشناسی ام رقم زد که هیچ گاه نه تمایلی برای مرور آن دارم و نه تکرار. البته مرور آن ها و درس گرفتن از اشتباهات گذشته ام سرلوحه ام خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

استفاده از نرم افزار های مدیریت زمان و کیفیت

پی نوشت: از آخرین هفته ای که تمام ساعات روزم را ثبت می کردم، 14 هفته می گذرد. درس مدیریت زمان و استعدادیابی متمم جزء اولین درس هایی بود که درمتمم خواندم و یادداشت برداری کردم. دقیق به خاطر ندارم بعد از اتمام این درس بود یا در اثنای آن که برای ثبت زمان در طول روز، از نرم افزار Time it که مخصوص آندروید است استفاده می کردم. در ابتدا، حس خوبی را تجربه کردم مدیریتم روی زمان ها عالی بود. حساب و کتاب همه چیز را داشتم. این هفته نیم ساعت کمتر از هفته قبل خوابیدم و به جای آن مطالعه غیر تخصصی داشتم.

نمی دانم، شاید جرئت حذف این برنامه را نداشتم، روزی آپدیتش کردم و دیگر روی گوشی ام بالا نیامد. در زندگی احساس کمبود عجیبی کردم. نرم افزار دیگری را جایگزین کردم و چند هفته ای با آن به پیش رفتم تا شاید این حس کمبود جبران شود. تصمیم گرفتم از فرصت به وجود آمده استفاده کنم و کم کم از زندگی ام حذفش کنم و این کار را کردم. گاهی هم به زندگی قبل از حذف این برنامه فکر می کنم اما آنچه دارم را بیشتر از قبل می پسندم و می خواهم.

میان توضیح: امروز هم تصمیم گرفتم ساعت مچی ام را از دستم بردارم و برای مدتی از آن استفاده نکنم و ساعت روی لب تاپم را هم غیر فعال کردم. در حال حاضر تنها جایی که امکان مشاهده ساعت را دارم روی گوشی موبایلم است و هنگامی که با آن کار می کنم؛ آن هم تمام اعلان هایش به جز زنگ و پیامک برای همیشه غیر فعال است.

اصل مطلب: به بهانه های مختلفی و مطالب مختلفی که از دوستان متممی ام و محمدرضا خوانده ام دوباره در مقابل این وسوسه قرار گرفتم که استفاده از این نرم افزارها را آغاز کنم. هیچ گاه مثل قبل از این نرم افزار ها برای ثبت تمام لحظات استفاده نخواهم کرد. استفاده به آن شیوه ساختن زندانی از زمان برای خود است به طوری که فراموش خواهم کرد که انسان هستم، علاقه دارم و احساس. اما آیا استفاده از این نرم افزار ها که تعدادشان هم کم نیست مثل toggl به بهره وری ما کمک خواهد کرد یا فقط ابزاری برای ارائه آمار به خود مقایسه با دیگران و آمار به دیگران است؟

هنوز در حال بررسی این موضوع هستم و به طور قطع نمی توانم درباره آن حتی در کیس خودم صحبت کنم اما آنچه می دانم و فهمیده ام آن است که اهمیتی ندارد که من هزاران صفحه از یک کتاب را خوانده باشم یا نه طوری که بتوانم برای دوستانم تعریف کنم یا درباره اش بنویسم.

مهم نیست ساعات مطالعه روزانه و هفتگی ام چقدر است؟ گاهی اینقدر در همین نکته غرق می شویم که اصلا یادمان می رود چرا مطالعه می کنیم و برای کی؟

مهم آن است که خواندن یک صفحه به دیدگاه من کمک بهتری کرده باشد(می دانم خواندن یک صفحه هیچ کمکی نخواهد کرد).

شاید در پستی دیگر از دیدگاه سیستمی(به قدر وسع خودم)، به این مطلب نگاهی بیندازم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

ترکیب برنامه های روزانه و تعداد موضوعات باز

پی نوشت: فکر می کنم لحظاتی از زندگی که فرصت تنها ماندن را پیدا می کنیم لحظات نابی هستند که هدر دادن آن ها با هر وسیله ای نوعی خیانت به خود محسوب می شود. همین تنهایی ها و تمرکز حاصل از آن است که به ما فرصت بازخورد روزانه و هفتگی از عملکرد خود را می دهد.

کاش لطفی در حق خود کنیم و این فرصت ها را از خود سلب نکنیم. کاش فرصتی به خود برای مرور مجدد رفتارهای خود بدهیم و کاش اندکی فکر کنیم در باره خود.

روزهای پنج شنبه و جمعه را خیلی دوست دارم. برایم از جنس همان تنهایی هایی است که به من فرصت مجدد برای تفکر می دهد. یا تنها در خانه می مانم و یا به کتابخانه می آیم. در کتابخانه هم به جز چند آشنا و احوال پرسی کوتاهی با آنان، تنها هستم(لااقل خودم سعی می کنم فرصت تنها شدن را از دیگران سلب نکنم). ماحصل این پنج شنبه ها و جمعه ها برایم تفکر بوده است.

حاصل تنهایی امروزم در کتابخانه را در دفتر به خصوص وبلاگ که پیش نویس مطالب وبلاگ را در آن یادداشت می کنم، نوشتم.

انتخاب تعداد موضوعات باز زیاد(بیش از 4 یا 5 مورد) در جای جای زندگی ما مشاهده می شود. آن زمانی که چندین کتاب از چندین خواننده و با موضوعات مختلف را جلو می بریم(که اتفاقا خودم هم این کار را کرده ام). آن زمانی که خیاطی و خطاطی و آشپزی و شیرینی پزی را با هم ترکیب می کنیم. آن زمانی که به دنبال بهبود همه جانبه شخصیت خود هستیم. بی توجه به محدودیت منابع و توجه. در فکر به تمامی موارد بالا صدایی در ذهنم جمله ای از درس عزت نفس و برنامه هفته دوم از عزت نفس را تکرار می کند:

"بهبود همه جانبه معمولاً با توقف مطلق یا فرسودگی همه جانبه همراه می‌شود."

آن چیزی که امروز در دفترم یادداشت کردم، تحدید موضوعات باز ذهنی ام به دو یا سه مورد بود. اولین موضوع باز ذهنی ام، عزت نفس دیگری مطالعه مجدد نظم شخصی و دوره دروس مرتبط با آن است. تغییرات را در نرم افزار Habits هم انجام دادم. این نوع تمرکز روی موضوعات به یادگیری کریستالی نیز کمک خواهد کرد. من با عزت نفس عجین می شوم، عوامل کاهش، منابع، روش های افزایش آن را می شناسم و چند هفته ای تمام تمرکزم روی این موضوع خواهد بود. پس از اتمام این بحث سراغ موضوع مذاکره خواهم رفت. در مذاکره می خوانم که نباید در یک جایگاه به خصوص رفتاری منفعلانه داشت آنجا به یاد می آورم که داشتن رفتار منفعلانه در مذاکره چه ضربه ای به عزت نفس وارد می کند و کریستال عزت نفس با رفتارهای مذاکراتی بزرگتر می شود.

این می تواند در مقابل این رویکرد قرار بگیرد که همزمان با مطالعه عزت نفس، مذاکره هم بخوانم و اگر شد خطاطی هم بکنم و مجددا تکرار آن جمله معروف متمم:

"بهبود همه جانبه معمولاً با توقف مطلق یا فرسودگی همه جانبه همراه می‌شود."

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

بازخورد گرفتن صحیح، عزت نفس و انگیزه

پی نوشت: خوش بینی، امید و انگیزه چیست و چه تفاوت هایی با هم دارند؟

خوش بینی نسبت به اتفاقاتی است که در خارج از کنترل ما رخ می دهد، مثل شاخص بورس در شش ماهه آینده، وضعیت مسکن در سال آینده، وضعیت جنگ یمن و عربستان در سال آینده و.... .


هنگامی که از آینده صحبت می کنیم چه خوب چه بد یعنی امید داریم. هرگاه در گذشته و حال به سر بردیم، رغبتی به صحبت درباره آینده چه مثبت و چه منفی نداشتیم آنگاه امید خود را از دست داده ایم. اگر در رابطه عاطفی خود نسبت به آینده ابراز امیدواری یا تاسف و ترس کردم یعنی آینده ای را برای خودم و شریک عاطفی ام متصور هستم و یعنی اینکه امید دارم.

اما آنچه باعث حرکت و عمل در انسان می شود انگیزه است. انگیزه محرک وادار شدن به عمل است.

(برداشتی آزاد از فایل صوتی نقطه شروع متمم)


اما آنچه مرا به بیان تفاوت این سه مفهوم و مطلب امشب واداشت از ماجرای گشت زدن در اتوبان های شمال تهران آغاز شد. آنجا که با کمک نقشه های دیجیتالی، سه مرتبه یک مسیر را اشتباه رفتم(البته بماند که به روی خودم هم نیاوردم).


بازخورد گرفتن صحیح از رفتار خود با توجه به سلسله ارزش‌ها شاید بهترین راهنما و معلم هر انسانی باشد آنجا که صحبت با دیگران و مشورت خواستن از آنان به دلیل ندانستن اولویت ها و ارزش هایت افسرده ترت می کند، بهترین راهنما و معلم همین است.


بازخورد گرفتن از کارها از وظایف شغلی تا ارتباطات و مذاکرات نیازمند فرصتی روزانه یا هفتگی برای اندیشیدن به آن‌هاست. همین تفکر، همین بازخورد گرفتن، همین اصلاح ها با توجه به بازخورد هاست که منجر به بهبود روزانه، هفتگی و سالانه ما خواهد شد. همین جاست که پس از یک سال می بینیم آن محمدرضای قبلی با امروزی چقدر متفاوت است و به آن می بالیم.


بازخورد گرفتن روزانه و اصلاح و پیشرفت های کوچک من را هر روز بهتر از دیروز می کند. بهتر شدن روزانه و پیشرفت های کوچک روزانه، به بهبود عزت نفس من کمک می کند. عزت نفس بهتر و پیشرفت های کوچک در من انگیزه بیشتری برای بازخورد و پیشرفت ایجاد می کند و حلقه ای بسته ایجاد می شود که نهایت آن، عزت نفس بهتر، پیشرفت مداوم و تحلیل های بهتر برای پیشرفت خود است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

ارتباطات و اقتباسات اجتماعی

در هر ارتباط اجتماعی بین ما و سایر افراد مثل همکاران، خانواده، دوستان، آشنایان و حتی غریبه ها یک تبادل اطلاعات رخ می دهد. تبادل اطلاعات می تواند شامل ارائه اطلاعاتی درباره خود، درباره محصولی که قرار است بخریم، درباره مسائل مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نقد فیلم ، زبان بدن و هر چیز دیگری می تواند باشد.

این تبادل اطلاعات، بین افراد با دو دیدگاه می تواند مورد توجه باشد:

1) خالی کردن خود از اطلاعاتی که به تازگی به دست آورده ایم برای تحلیل بهتر آن و کسب اطلاعات جدید

2) دریافت اطلاعات جدید از اطرافیان

در مورد اول به خوبی مورد دوم عمل نمی کنم.

در مواجهه با دوستانم هنگامی که با آن ها، صحبت می کنم چیزهای زیادی از شخصیتشان می آموزم.

از یکی صلابت در تصمیم گیری

از دیگری دفاع از حقوق خود در مقابل دیگران

از دیگری تفکر نقادانه داشتن به مسئله و دیدگاه جامع نگرانه

از یک فروشنده خوب، ارائه محصول به بهترین نحو

از یک فروشنده دیگر، خوش اخلاقی و خوش رویی را

یکی از ویژگی های مثبتم را همین می دانم. اگرچه قبلا مخرب عزت نفسم بوده است اما اکنون به بهترین وجه از آن برای پیشرفت خود استفاده می کنم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

جرات مندی، ابراز وجود و عزت نفش

جرات مندی یا جرات ورزی را می توان به شکل زیر تعریف کرد:

جرأت ورزی، یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات خویش که به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد جرأت­ ورز برای خود و دیگران احترام قائل هستند. آنان منفعل نیستند و ضمن این که به خواسته ها و نیازهای دیگران احترام می­گذارند، اجازه نمی دهند دیگران از آنها سوء استفاده کنند و به شیوه قاهرانه با آنان ارتباط برقرار کنند.+

رفتار های جرات مندانه را می توان در سه قالب مختلف دسته بندی کرد:

1.      بیان جرأت‌مندانه احساسات مثبت و منفی؛

2.      رد جرأتمندانه خواسته های نابجای دیگران و مقاومت در برابر آنها؛

3.      درخواست های جرأتمندانه از دیگران.

رفتارهای جرات‌مندانه در جای صحیح خود، منجر به بهبود عزت نفس خواهد شد.  تشخیص صحیح جای درست رفتار جرات مندانه است که اهمیت دارد.

 

اگر در بیان خواسته ها و احساسات خود جرات و جسارت کافی را نداشته باشیم و اصطلاحا رفتاری منفعلانه را در پیش بگیریم، در بلند مدت افسرده خواهیم شد و عزت نفسمان رو به تخریب خواهد رفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

اگر متمم نبود

اگر متمم نبود، در زندگی من چه اتفاقی می افتاد؟


اگر با متمم، محمدرضا شعبانعلی آشنا نشده بودم هیچ گاه به مطالعه به صورت مدون روی نمی آوردم. اگرچه در مطالعه هم اشکالاتی داشتم و در حال رفع آن هستم


اگر متمم نمی خواندم، هیچ گاه به عزت نفسم به عنوان مهمترین دارایی ام توجه نمی کردم


اگر متمم نمی خواندم، به مذاکره به عنوان یک اصل مهم توجه نمی کردم


اگر متمم نمی خواندم، تا این حد مجال و فرصت برای تفکر نمی یافتم


اگر متمم نمی خواندم، هیچ گاه با افرادی با این وسعت دید و نظرات مختلف آشنا نمی شدم و نمی توانستم نظراتشان را پیرامون بسیاری از مسائل بخوانم


اگر متمم نمی خواندم، تفکر سیستمی نمی دانستم در تحلیل مسائل به خطا می رفتم و تحلیل اشتباهم منجر به تصمیم های هزینه زا در زندگی ام می شد


اگر متمم نمی خواندم، عدم توجه به عزت نفسم منجر به تصمیمات هزینه زایی برایم می شد


اگر متمم نمی خواندم، وبلاگ نمی نوشتم و نوشتن به عادت روزانه ام تبدیل نمی شد


متمم مرا با دنیایی جدید روبرو کرد که قبل از آن، دنیایم محدود به تحلیل از تجربیاتم بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

عدم تصحیح اشتباهات و روندهایی که تکرار می شوند

اشتباهاتی در زندگی هر کسی رخ می دهد

چه در روابط عاطفی

چه در فضای شغلی

چه در روابط اجتماعی

و هر جای دیگر

فکر در مورد اشتباهات، منشا و تحلیل آن ها منجر به آن خواهد شد این اشتباه دیگر تکرار نخواهد شد

اما اگر به اشتباهات خود را تحلیل نکنیم

اگر در موردش فکر نکینم

روندهای تکراری در زندگی خواهیم داشت

فردی که روزانه و ماهانه در روابط اجتماعی خود تخریب می شود و هیچ نمی گوید

فردی که هر رابطه عاطفی اش به بن بست می رسد و زنان را موجوداتی عجیب و خارق العاده می داند

فردی که هر بار خواسته اش را مطرح نمی کند و منتظر است دیگران خواسته اش را بفهمند و درک کنند و عمل کنند

داستان های تکراری و روندهای تکراری در زندگی، ناشی از عدم تصحیح اشتباه است

فهمیدن این موضوع و درونی کردن مرکز کنترل نیز، خود نیازمند تحلیل و تفکر است و گرنه هر مرتبه، هزاران دلیل خارجی می توان یافت تا موضوعی را توجیه کنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

مروری بر کارگاه زندگی شاد و محبت های کوچک

شادی فرآیندی فیزیولوژیکی ناشی از ترشح هورمون دوپامین است. شادی با شادمانی فرق دارد. شادی لحظه ای است اما شادمانی حالت کلی روحی است. همین جاست که پارادوکس شادی ایجاد می شود.




اگر بخواهیم لحظات شادی را تجربه کنیم به دلیل اینکه اهداف خود را پیگیری نمی کنیم شادمانی را از دست خواهیم داد و اگر بخواهیم فقط در راستای اهدافمان حرکت کنیم نیز به دلیل از دست دادن لحظات شاد، دیگر تعقیب اهداف و موفقیت لزوما ما را شاد نمی کند. راهکار در حرکت آونگی بین لحظات لذت آفرین و شاد و لحظات پیگیری اهداف است. در واقع در اینجا نیز قانون مطلوبیت نزولی مصداق دارد. تعقیب مداوم اهداف یا انجام فعالیت های لذت بخش از جایی به بعد برای ما مطلوبیت کمتری ایجاد می کند. این در حالی است که تعقیب هدف اگر همراه با فعالیت های مفرح و شاد باشد ما هر بار به ابتدای منحنی باز میگردیم و برای هر واحد فعالیت هدفمند یا مفرح و شاد مطلوبیت بیشتری کسب می کنیم.




برخی محبت های کوچک در زندگی روزمره ما، ما را از حالت ماشینی خارج می کند و باعث می شود احساس کنیم انسان هستیم و حس داریم همان چیزی که به افزایش عزت نفس ما هم کمک می کند. غذا دادن به پرندگان، کمک به رانندگانی که شاید رانندگی خوبی ندارند، کمک به افراد ناآشنا به یک مکان، محبت کوچک به مادر و پدر و شوخی کردن با آن ها، کج کردن راه برای گربه هایی که در پیاده رو لم داده اند.
پی نوشت: همانگونه که مشخص است منبع تعاریف شادی و بحث های مرتبط کارگاه زندگی شاد متمم است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی