۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشتباه» ثبت شده است

عدم تصحیح اشتباهات و روندهایی که تکرار می شوند

اشتباهاتی در زندگی هر کسی رخ می دهد

چه در روابط عاطفی

چه در فضای شغلی

چه در روابط اجتماعی

و هر جای دیگر

فکر در مورد اشتباهات، منشا و تحلیل آن ها منجر به آن خواهد شد این اشتباه دیگر تکرار نخواهد شد

اما اگر به اشتباهات خود را تحلیل نکنیم

اگر در موردش فکر نکینم

روندهای تکراری در زندگی خواهیم داشت

فردی که روزانه و ماهانه در روابط اجتماعی خود تخریب می شود و هیچ نمی گوید

فردی که هر رابطه عاطفی اش به بن بست می رسد و زنان را موجوداتی عجیب و خارق العاده می داند

فردی که هر بار خواسته اش را مطرح نمی کند و منتظر است دیگران خواسته اش را بفهمند و درک کنند و عمل کنند

داستان های تکراری و روندهای تکراری در زندگی، ناشی از عدم تصحیح اشتباه است

فهمیدن این موضوع و درونی کردن مرکز کنترل نیز، خود نیازمند تحلیل و تفکر است و گرنه هر مرتبه، هزاران دلیل خارجی می توان یافت تا موضوعی را توجیه کنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

اشتباهاتی که تکرار نخواهم کرد(2)

پی نوشت: می خواستم اشتباهات خودم را در قالب یک نوشته بنویسم. دیدم هم طولانی می شود و هم نیاز به فکر بیشتری دارد. این دومین نوشته از "اشتباهاتی که تکرار نخواهم کرد" است.

5.      سکوت در جایی که صحبت کردن بهتر بود و صحبت درجایی که سکوت بهتر بود: تشخیص اینکه کجا سکوت کنم و کجا صحبت کنم شاید اشتباهی بود که خودم و دیگران را اذیت کرد. سکوت و توانایی تشخیص محل درست آن شاید مهمترین مهارتی باشد که نداشتم. می توان این مهارت را با بیان صریح خواسته ها که در درس عزت نفس مطرح شده است، مرتبط دانست که مخرب عزت نفس من بوده است.

6.       شوخی بیش از حد و شوخی در موارد حساسیت برانگیز: شوخی بیش از حد باعث جدی نگرفته شدن توسط اطرافیان خواهد شد. شوخی باید به اندازه و در جهت تغییر فضای کاری یا رابطه عاطفی باشد. همچنین شوخی در مواردی که جزء اصول پایه ای است نباید انجام شود.

7.      پیگیر بودن: دنیا سرش شلوغ تر از آن است که پیگیر تو و خواسته هایت باشد. عدم پیگیری به جا و مکرر خواسته ها منجر به ناامیدی و بیرونی شدن مرکز کنترل خواهد شد. بیرونی شدن مرکز کنترل اگرچه در کوتاه مدت انسان را شاد نگه می دارد اما در بلند مدت به دلیل آنکه باعث می شود احساس کنیم کنترلمان بر محیط کم است باعث نا امیدی و بی انگیزگی خواهد شد. چه بسیار مواردی که به خاطر عدم پیگیری من جزء کارهای ناتمام من است.

8.      مقایسه افراطی: مقایسه افراطی مثل مقایسه یک فرد مالی با یک نقاش ساختمان است. مقایسه های افراطی مخرب عزت نفس هستند. مقایسه های افراطی منجر به تصمیماتی می شوند که باعث دور شدن از هدف اصلی و دستیابی به اهداف احساسی می گردند. مقایسه های افراطی ناشی از نداشتن معیارهای مشخص و اهداف قابل دستیابی است که منجر به آن می شود که با دیدن هر فرد شروع به مقایسه خود با وی کنیم.

9.      دیدگاه قاضی به جای وکیل: در بررسی و تحلیل رفتارهای خودم در مقایسه با قبل مثلا مذاکره کردن با دیگران، قانع کردن دیگران، هنر سخنوری و سایر مهارت ها دیدگاه قاضی داشتم. به دنبال عیب ها می گشتم. این دیدگاه باعث می شود تا کوچکترین تغییر مثبتی که در رفتار دیده می شود نادیده گرفته شود و با کمال طلبی و گذاشتن استانداردهای بالا برای خود، تغییرات مثبت نادیده انگاشته شود. در مقابل، دیدگاه وکیل به دنبال کوچکترین نکات مثبت است که باعث رشد و تقویت نکات مثبت خواهد شد. این دیدگاه از مقایسه وضعیت فعلی خود با وضعیت قبلی خود و دیدن نکات مثبت به وجود می آید.

10.  وسواس داشتن: کسانی که جلوتر از ما مسیر ما را رفته اند و انتهای مسیری که برای اهداف خود تعیین کرده ایم قرار دارند را نباید با شرایط فعلی خود مقایسه کنیم. مهم طی مسیری است که آنان داشته اند و نباید هیچ گاه فعلی آنان را با خود مقایسه کرد. این مقایسه و وسواس داشتن (از آنجا که ما مسیر آنان را طی نکردیم) منجر به نا امیدی خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

اشتباهاتی که تکرار نخواهم کرد

پی نوشت: اشتباهاتی که هر فرد در زندگی اش مرتکب می شود و آگاهانه آن را اصلاح می کند شاید بهترین راهنمای راهش در زندگی باشد. شاید به تعداد همین اشتباهات است که انسان ها متفاوت می شوند یکی تا آخر عمر اشتباهات یکسان می کند و دیگری هر روز اشتباهی تازه. همین اشتباهات است که آدمی را به دنیایی جدید می برد

نمی دانم چگونه اما دو روز قبل جرقه ای در ذهنم زده شد که درباره اشتباهاتی که تاکنون کرده ام بنویسم شاید در ادامه پست "حرکت از کمیت به سوی کیفیت". لیست را در طی دو روز گذشته تکمیل کردم و به موارد ذیل رسیدم. قطع به یقین موارد ذیل ادامه دار خواهد بود:

1.      توجه به کیفیت به جای کمیت: به عنوان یک پست مستقل به این اشتباهی که انجام می دادم، پرداخته ام. بعد از نوشتن این پست، آگاهانه به این مسئله توجه کرده ام. مصداق های زیادی از این اشتباه وجود دارد. از مدیری که به سابقه فعالیتش می نازد تا کارمندی که فکر می کند به خاطر 4 سال کار کردن در یک حوزه خاص برای جذبش سر و دست می شکنند. از استادی که جزء افتخاراتش تعداد کتاب های مطالعه شده اش است و کاری به تاثیر آن در زندگی روزمره اش ندارد. مصداق زیاد است و زمان کم.

2.      عدم طرح مشکلات موجود در محیط شغلی یا رابطه عاطفی: فرض کنید من از دریافتی حقوقم در محیط کار راضی نیستم. با خودم کلنجار می روم برای رفتن و تغییر محیط کار. آیا این مصداقی از انتخاب آخرین گزینه به عنوان اولین راه حل نیست؟ نمی دانم ریشه این اشتباهم در کجاست؟ اهمال کاری، مذاکره ناصحیح، ترس از تصمیم گیری. اشتباهی که عواقب خطرناکی هم دارد. مشکلات که مطرح نشود، یزگتر خواهند شد حجم زیادی از فکر و توجه را به خود جلب می کنند و عملا انسان را فلج می کنند.

3.      بی توجهی به ارتباطات: تا مدت ها ساده لوحانه تصور می کردم که آدم ها به خاطر لیاقت ها و توانایی ها و شایستگی هایشان است که در پستی قرار می گیرند یا مسئولیتی به آنان سپرده می شود. دیدگاه امروزم نسبت به ارتباطات اینگونه است که اولویت با ارتباطات است تا دانش و لیاقت و شایستگی.

4.      سوال نپرسیدن: جهل بیجا در سوال نپرسیدن. یاد پستی از محمدرضا شعبانعلی درباره ماجراهای کتاب هایش افتادم. داستان از این قرار بوده است که سرپرستش وی را برای نظارت بر بتون ریزی بالای سر کارگران می گذارد و او هم که هیچ از این نمی دانسته برای کم نیاوردن مقابل کارگرها شبانه کتاب خود آموز می خرد و شروع می کند به خواندن آن تا صبح. نتیجه گیری جالبی دارد انتهای قصه ای که او تعریف می کند. می گوید پیش یکی از دوستانم رفتم و او به من گفت محمدرضا برای اینکه در یک حوزه بتوانی سرت را بالا نگه داری سعی کن در بقیه حوزه ها سرت را پایین بیندازی و یاد بگیری(برداشتی آزاد از قصه کتاب های من محمدرضا شعبانعلی). سوال نپرسیدن هزینه های بزرگی در زندگی به من تحمیل کرده است: رفتن مجدد راه هایی که دیگران قبل از من رفته اند، انجام اشتباهات مجددی که دیگران قبلا انجام داده اند، وقت هدر دادن، پول هدر دادن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی