۱۶ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

تغییر فضای موبایل و Inoreader

پی نوشت: صدرا علی آبادی را نه دیده ام و نه حتی چهره اش را می شناسم. صدرا را به چند دلیل دوست دارم و نوشته های طولانی اش را می پسندم و دنبال می کنم. ویژگی بسیار خوب صدرا خودمانی نوشتن و فکر کردن و عملگرا بودن است. صدرا حاضر است آنچه اکنون هست را بپذیرد و می تواند شفاف فکر کند. زیبا هم می نویسد، مقدمه و اصل مطلب و نتیجه گیری قشنگی از مطالب طولانی و کم خود دارد.

امروز بعد از خواندن پست صدرا درباره استفاده از محتواهای دیجیتالی در تلگرام و اینستاگرام بود که به فکر تغییر فضای موبایلم افتادم. بخش Home screen و Application های گوشی را از هم جدا کردم. اپلیکیشن ها را هم بدون هیچ ترتیبی در صفحه به خصوص خود قرار دادم. قبل ترها همیشه پوشه بندی خاصی برای هر گروه از اپلیکیشن ها داشتم و هر کدام را براساس نوع کاربری در جای مشخصی قرار می دادم. مهم تر ها و آنهایی که استفاده بیشتری داشتند صفحه اول و مابقی صفحه دوم. نداشتن ترتیب مشخص برای اپلیکیشن ها دسترسی مرا به آنان سخت تر خواهد کرد و به زودی به سراغ آن ها نخواهم رفت و این بخشی از چیزی بود که می خواستمش.

میانه: واقعیتش را بخواهید میخواستم از صفحه اسکرین شات بگیرم اما انقدر این تغییر خوب بود که یادم رفت و الان هم نمی خواهم دوباره بهم بریزمشون. زحمت تصور ذهنی اش با شما

تغییر و جدا کردن هوم از اپلیکیشن ها فضایی اختصاصی به Inoreader داد. امروز برای اولین بار از این نرم افزار استفاده کردم و قابلیت های استثتائی اش را فهمیدم. قبلا توسط محمدرضا برای خواندن وبلاگ اسم این نرم افزار را شنیده بودم اما شنیدن کی بود مانند دیدن.

حضور Inoreader در صفحه اصلی هوم تغییراتش را از همین امروز نمایان کرد. از وقتی با وبلاگ دوستان متممی آشنا شدم یک فولدر در بوک مارکم درست کردم که وبلاگ ها را در آن گذاشتم. هفته اول، سه روز در هفته سر می زدم و کم کم این مقدار تقلیل پیدا کرد. دلیلش هم در طی روز گرفتاری های شغلی بود و شب هم تنها در کنار موبایلم بودم و به لب تاپ کمتر سر می زدم و با موبایل هم بیشتر کانال های تلگرامی چک می کردم و خواندن وبلاگ کار سختی بود. اما امان از این اسکرین کوچک همیشه در دسترس، که می تواند وبلاگ ها را اینقدر سریع و خوب با آن خواند و امان از Inoreader  و نوشته های میثم مدنی.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

انتقال درونیات و تفکر شفافانه

پی نوشت: همزمانی دیدن این جمله از آلن دو باتن در پیام های اختصاصی متمم با در میان گذاشتن رازی با دوستانم توجه ویژه مرا به معنا و مفهوم این جمله، جذب کرد.

ما انسان ها به هر اندازه در ارائه احساسات و نیازهای خود به دیگران ناتوان باشیم(منفعلانه برخورد کنیم) به همان میزان به عزت نفس خود ضربه زده ایم و به همان میزان نتوانسته ایم شفاف فکر کنیم. بخشی از شکست های ما در زندگی عاطفی، شغلی و اجتماعی نیز به همین مسئله وابسته است.

فرض کنید من امروز احساس می کنم برای کاری که در شرکت انجام می دهم و خدمتی که به شرکت ارائه می دهم لازم است، حقوق بیشتری دریافت کنم. یک راه بیان احساس و نیاز خود با مدیریت و یافتن راه حل برای این کار است. راه حل می تواند از افزایش حقوق تا ترک شغل یا افزایش مزایای غیر نقدی باشد. عدم بیان نیاز در این زمینه، علاوه بر تخریب عزت نفس، منجر به ارائه کار ضعیف تر خواهد شد.

شرکت اصلا قدر من را نمی داند و نمی فهمد من از جان و دل برایش مایه می گذارم. حالا که اینجوری است منم کمتر یا بدتر کار می کنم تا اضافه حقوقی که حق من است و شرکت به من نداده است را جبران کنم.

این بدتر کار کردن نتیجه عدم بیان نیاز است، این در حالی است که بیان مشکلات در این زمینه لااقل منجر به بهتر کار کردن در شرکت دیگری و با افراد دیگری خواهد شد. همین عدم بیان نیاز ما را تا جایی پیش خواهد برد که مسائل را به عوامل بیرونی نسبت می دهیم و عدم موفقیت خود را در موفقیت دیگران جستجو می کنیم.

شفاف فکر کردن، نتیجه و محصول فهم و درک خود است که این، بدون نوشتن و بدون انتقال درونیات به دیگران امکان پذیر نیست. نه اینکه دیگران با انتقال درونیات ما به مسائلی توجه می کنند که ما بی توجهیم، نه به هیچ وجه. تنها به این دلیل که ما با توضیح درونیات خود به دیگران مسئله ای که در ذهن داریم، شفاف تر خواهیم فهمید. 

در سال های تحصیلی دبیرستان همیشه ساعت قبل از امتحان تا رفتن به جلسه امتحان در بین دوستانم حضور فعالی داشتم و مسائل و سوالاتی را که داشتند و نفهمیده بودند را برایشان توضیح می دادم. تنها به این شیوه بود که می توانستم در امتحانات سختی که برخی معلمان طراحی کرده بودند نمره کامل را بگیرم چون قبل از امتحان، ابعاد موضوع برایم کاملا شفاف شده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

کانال های تلگرامی و گزینه های پیش فرض

پی نوشت: تا به حال آزمون خطاهای بسیاری در زمینه وجود یا حذف کانال های تلگرامی انجام داده ام. به عمد برخی گزینه های پیش فرض را تغییر داده ام تا اثر آن را بر سبک زندگی خود بدانم.

تغییر گزینه های پیش فرض خود یک روش برای زندگی شادتر و تنوع در سبک زندگی است. همان گونه که محمدرضا هم گاهی اشاره کرده است این تغییر گزینه ها از تغییر مکان موبایل در هنگام خواب گرفته تا در دسترس گذاشتن یک کتاب در ابتدای صبح می تواند متفاوت باشد و هر کدام نوعی سبک زندگی جداگانه را سبب گردد.

اصل مطلب: وجود یا عدم وجود برخی کانال های تلگرامی بر روی تلفن همراه تغییراتی را در شیوه و زمان استفاده از این شبکه ها ایجاد می کند. تجربه من نشان داده است وجود کانال های متفاوت تحلیل بورسی منجر به سر زدن گاه و بیگاه به این شبکه ها برای دیدن این تحلیل ها خواهد شد و از آنجا که یکی از اصول لایتغیر شخصی من در خرید و فروش سهم، استفاده از تحلیل خودم است نه تنها سرزدن به این کانال ها برای من فایده ای ندارد بلکه، زمان من را نیز خواهد گرفت.

در رابطه با کانال های خبری از آنجا که من، همیشه آلارم های مربوط به تلگرام را قطع می کنم و هیچ گاه جز وقتی که خودم بخواهم اینترنتم روشن نیست، استفاده از این نوع کانال‌ها از نوع تحلیلی شان، در نهایت کاربرد زیادی نخواهد داشت. زیرا با روشن کردن اینترنت، تنها حجمی از پیام ها روی هم تلمبار خواهد شد، پیام هایی که برخی از آنان تنها در زمان خود اهمیت دارند و چند ساعت بعد اهمیت خود را از دست خواهند داد. اگرچه برخی از پیام های تحلیلی این نوع کانال ها به افزایش قدرت تحلیلی من کمک خواهد کرد.

تا ماه های قبل ابدا در کانالی که در آن، مطالب طنز یا گیف خنده دار آپلود می شد عضو نمی شدم. اما برای تغییر حال در میانه روز هم که شده در یکی از این کانال ها عضو شده ام.

حضور در برخی کانال های تحلیلی بازار جهانی نفت، محصولات پلیمری و شیمیایی نیز بنا به مقتضیات شغلم و برای آگاهی از وضعیت بازارهای جهانی این محصولات الزامی است.

لیست کانال های تحلیلی مهمترین کانال های تلگرامی را برای من تشکیل می دهند. برخی از این کانال ها به شرح زیر هستند:

نیما آزادی

تحلیل تکنیکال سهم های بورسی و بازار جهانی

یادداشت های سعید درخشانی

تحلیل مسائل اقتصادی و بورسی از دیدگاه بنیادی

سید غفور هزاوه

ارائه نکاتی پیرامون معامله گری در بازار بورس و فارکس

یادداشت های مهدی رباطی

تحلیل مسائل سیاسی، اقتصادی و بازارهای جهانی

دوستدار سقراط

تحلیل مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی از زبان دکتر علی سرزعیم به زبانی ساده و روان

کامیار فراهانی

ارائه نکات آموزشی در زمینه سرمایه گذاری و ارائه تجربیات

کانال دکتر محمد مشاری

ارائه تجربیات در قالب داستان های بلند و تحلیل های بازار بورس برای آموزش تحلیل

اقتصاد رفتاری

تشریح خطاهای رفتاری و ارائه مثال هایی از این خطاها در زندگی روزمره

بازار مسکن(بهروز ملکی)

ارائه تحلیل از تحولات بازار مسکن

خیابان فرصت

تحلیل های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی

انتشارات دنیای اقتصاد

معرفی کتاب های تازه چاپ شده از این انتشارات و ارائه خلاصه ای از کتاب

یک لیوان چای داغ، نوشته های حامد قدوسی

تحلیل های اقتصادی و کمی و نقد تحلیل های اقتصادی عامیانه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

تداوم یک رفتار کوچک یا تغییرات بزرگ

همکاری دارم که برای کار از شیراز تا تهران آمده است و در تهران مستقر است. همیشه از تعطیلات حداکثر استفاده را می کند و هر تعطیلی حدود 10 روز به خانه بر می گردد. در سال شاید 4 یا 5 مرتبه این کار را انجام می دهد. چند روز پیش به بهانه این مرخصی ها مانده مرخصی هایمان را با هم چک کردیم. نتیجه علاوه بر تلخ بودن جالب هم بود. مانده مرخصی من حدود 30 ساعت با وجود تمام مرخصی های بلند بالای او، کمتر بود. برای مدت دو ماه در رفت و آمدهای صبحگاهی به سرکار به خودم سخت نمی گرفتم و چند روز در هفته، حدود 15 دقیقه تاخیر داشتم. برای آن هم که تاخیر نخورم، تمام ابتدای صبح آن روزها را مرخصی رد می کردم.

مرخصی های کوچک و مداوم در حدود 30 دقیقه ای طی دوماه، از مجموع مرخصی های طولانی مدت و 10 روزه هم بیشتر شده بود.

این، اهمیت تداوم یک عمل را به ما نشان می دهد. ذهن ما به صورت ناخودآگاه به موارد بزرگ و شاخص توجه می کند. 5 ساعت مطالعه مداوم در یک روز، 2 ساعت ورزش مداوم در یک روز، 2 ساعت مطالعه مداوم زبان و این دست موارد که همگی در زندگی با آن مواجهیم. اما آنچه موجب تمایز ما می گردد عمدتا از جنس تداوم عمل ها و تغییرات کوچک است. رفتارهایی از جنس روزی 5 صفحه کتاب، روزی 15 دقیقه ورزش و... .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

تعامل، انگیزه، اشتباه و چیزهایی مهمتر

در دوران تحصیل کارشناسی، دانشگاه ما فضایی صمیمی و کوچک داشت. دوستان اهل مطالعه بسیاری در دانشگاه داشتم. به دلیل مشغله هایی که برای خود ساخته بودم و عدم درک صحیح از مطالعه، آن زمان هیچ گاه به مطالعه مدون و مطالعه کتاب نمی پرداختم. فکر به آن دوران و ارائه حرف هایی از خودم و مشاهداتم مرا به خنده وادار می دارد. دوستان اهل مطالعه زیادی داشتم. در مقابل آن ها همیشه شنونده بودم و گاهی هم به مطالعات محدود خود گریزی می زدم اما هیچ گاه نمی توانستم وارد بحث شوم یا در موردی که صحبت است، نظر بدیع یا متفاوتی ارائه دهم. روندهای جالبی هم در دانشگاه و فضای صمیمی آن شکل گرفت. جمعی برای مطالعه و بحث درباره کتاب های مختلف جمع شدند و اتفاقا چندین کتاب هم خوانده شد و در جلساتی به بحث گذاشته شد. اما من هیچ گاه در این جلسات شرکت نکردم. دوستانی داشتم که درباره مطالعاتشان با من صحبت می کردند اما داشتن این دوستان و تعامل با آنان هیچ گاه انگیزه ای به من برای مطالعه نداد. غبطه به مطالعاتشان می خوردم و آن ها هم به سطح بالای سواد و مطالعات خود می نازیدند اما هیچ یک از آن ها در من انگیزه ای برای مطالعه ایجاد نکرد.

تعاملات کم با دوستان اهل مطالعه و انتخاب نادرست دوستان، مرا با فضای مطالعه غریب کرد. همین دلیل برای انتخاب نشدن متقابل هم کافی بود و به زودی از جمع این دوستان کنار گذاشته شدم.

روز جمعه اتفاقی یکی از این دوستان را دیدم. اما تعامل این بار با دفعات قبلی تفاوت محسوسی داشت. این بار تعامل به صورت دو طرفه انجام شد. اطلاعاتی دریافت کردم و اطلاعاتی هم دادم. هر دو حس خوبی از تعامل را داشتیم و این جنس از تعامل ادامه دار خواهد بود.

انتخاب های اشتباه و عزت نفس پایین، راهی را برایم در دوران کارشناسی ام رقم زد که هیچ گاه نه تمایلی برای مرور آن دارم و نه تکرار. البته مرور آن ها و درس گرفتن از اشتباهات گذشته ام سرلوحه ام خواهد بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی

تلفن همگانی و نمونه ای از تصمیم براساس روند های فعلی

ایستادن در صف و انتظار برای گرفتن کالا یا خدمتی به دلیل دولتی بودن برخی از خدمت ها در ایران رواج دارد. برنج، روغن، شکر، گوشت از جمله مواردی بود که در صف های طولانی و با کوپن جهت تنظیم بازار و اجرای عدالت(!) میان تمام مردم توزیع می شد. از پدرم شنیدم در ابتدای رواج این کوپن ها حتی کوپن سیگار هم به صورت مساوی بین تمام مردم توزیع می شد و مردم سیگاری و غیر سیگاری هر دو می توانستند سیگار را به صورت کوپنی دریافت کنند.

در این میان، دولت و مخابرات دولتی برای استفاده عمومی مردم در جای جای شهر تلفن همگانی نصب کرده بود. استفاده از تلفن های همگانی با استفاده از سکه بود و گاهی برای استفاده از این تلفن ها ساعت ها صف نیاز بود.



پس از مدتی تلفن ها از سکه ای به کارتی تغییر وضعیت پیدا کرد. شرکت مخابرات اقدام به خرید تلفن های جدید و نصب در شهر کرد. این تلفن ها فقط با کارت کار می کردند و به تدریج جایگزین تلفن های سکه ای شدند. این کار در راستای کم کردن صف های طولانی تلفن و ارائه خدمات بهتر به شهروندان بود. اما تعویض تلفن های سکه ای به کارتی تا چه اندازه ای توانست به بهبود وضعیت و رفاه شهروندان کمک کند؟ آیا هزینه کردن برای تعویض تلفن ها تصمیمی سیستمی بوده است؟ آیا دیر به فکر تصمیمی افتاده ایم که دیگر اهمیت و ارزشی برای شهروندان با گسترش پوشش تلفن های همراه نداشته است؟

از این جنس تصمیم ها در زندگی هم وجود دارد. صرفا تلاش در مسیری که کمک چندانی  به پیشرفت ما نخواهد کرد. این جنس تلاش ها، اگرچه قابل احترام است اما چون در مسیر روند های آینده شکل نگرفته است و با توجه به شرایط حال حاضر و تداوم آن اخذ شده است، صرفا به گسترش آنچه در زمان حال کاربرد دارد کمک خواهد کرد.

برنامه نویسان باینری را به یاد آورید. تلاش برای یادگیری زبان برنامه نویسی که هم بسیار سخت بود و هم محدود.

برنامه ریزی بر مبنای روندهای آینده بسیار سخت است اما به شدت منجر به تمایز ما خواهد شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمدرضا معراجی